اسحاقلو

لغت نامه دهخدا

اسحاقلو. [ اِ ] ( اِخ ) قصبه مرکز ناحیه ای است در قضای بولیوادین در سنجاق قره حصار صاحب از ولایت خداوندکار در حدود ولایت قونیه دوساعتی جنوب دریاچه ابهر بر جاده قونیه ، دارای چهار مسجد جامع. آب و هوای آن بسیار لطیف و باغ و بستان فراوان دارد. ( قاموس الاعلام ترکی ). || ( ناحیه ٔ... ) ناحیه ای است که به انضمام مرکزش مرکب از 14 قریه و سکنه آن مسلمانانند. در داخل ناحیه 17 مسجد جامع، 29 مکتب ، 2 حمام ، 3 کاروانسرا است. محصولات آن عبارت است از حبوبات متنوعه ، میوه و سبزیجات ، گلابی ، گیلاس ، آلوبالو، و زردآلوی ممتاز. جنگلهای فراوان و آبهای گوارا دارد. ( قاموس الاعلام ترکی ).

پیشنهاد کاربران