اسحاق جلاب

لغت نامه دهخدا

اسحاق جلاب. [ اِ ق ِ ج َل ْ لا ] ( اِخ ) ( جلاّب بمعنی چوبدار یعنی آورنده گوسفندان برای فروش است ) در جامعالروات وی را از اصحاب حسن عسکری شمرده است. در کتاب کافی در باب مولد امام ابوالحسن علی بن محمد ( ع )، خبری از اسحاق توسط علی بن محمد نوفلی روایت شده که امام او را مأمورخرید گوسفند کرده است. ( تنقیح المقال ج 1 ص 113 ).

پیشنهاد کاربران

در ایلات و عشایر سیرجان کلمه جَلّاب به معنای رمه و گله گوسفندان به کار برده می شود ، و در کتاب کلیدر به نویسندگی محمود دولت آبادی جایی ذکر از کلمه جَلّاب آمده که به نظر من به همین معنی ( رمه و گله گوسفند ) بکار رفته است