دیکشنری
مترجم
بپرس
استینوقان
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
استینوقان. [ اِ] ( اِخ ) ابن دواخان. او در الوس جغتای خانی داشت.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک