استین بر فشاندن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
به معنی دست افشاندن، رقصیدن
( ( سخن گفت و دامان گوهر فشاند
بلطفی که شه آستین برفشاند ) )
یعنی: به قدری صحبت های تاثیرگذار گفت، که شاه را به رقص و وجد درآورد.
( ( سخن گفت و دامان گوهر فشاند
بلطفی که شه آستین برفشاند ) )
یعنی: به قدری صحبت های تاثیرگذار گفت، که شاه را به رقص و وجد درآورد.