استین بر فشاندن

فرهنگ فارسی

( آستین بر فشاندن ) ( مصدر ) ۱ - دست و بتبع آن آستین را بنشانه محبت خلوص عفو تحسین بخشش و احسان بحرکت در آوردن . ۲- اشاره کردن . ۳ - اجازه دادن . ۴ - پشضت پا زدن ترک گفتن فرو گذاشتن . ۵ - رقص کردن پایکوبی کردن . یا آستین ملال بر کسی افشاندن . با جنبش دست و آستین کراهت و نفرت خود را نشان دادن .

پیشنهاد کاربران

به معنی دست افشاندن، رقصیدن
( ( سخن گفت و دامان گوهر فشاند
بلطفی که شه آستین برفشاند ) )
یعنی: به قدری صحبت های تاثیرگذار گفت، که شاه را به رقص و وجد درآورد.

بپرس