استیلا
/~estilA/
مترادف استیلا: برتری، تسخیر، تسلط، تفوق، چیرگی، سلطه، سیطره، غلبه، قدرت
برابر پارسی: چیرگی، پیروزی، دستیابی
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
استیلای به معنی نابودی حیات مثلا استیلای بر حیات وحش یعنی نابودی حیات وحش و زیستن بوسیله انسان
استیلا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
چیرگی ( دری )
اپرژی aparži ( پهلوی: aparžih )
چیرگی ( دری )
اپرژی aparži ( پهلوی: aparžih )
تسلط داشتن
بدست آوردن
پیروز شدن
چیرگی
بدست آوردن
پیروز شدن
چیرگی
مثلا استیلای کامل برقرار سازند
غلبه .
غلبه یافتن .
غلبه یافتن .
فک کنم به معنای تسلط داشتن هم بشه
تصاحب
استیلا در غصب یعنی تصاحب با زور بر حق غیر
استیلا در غصب یعنی تصاحب با زور بر حق غیر
چیرگی
در سلطه ی خویش
چیره شدن بر چیزی یا کسی
تصرف کردن .
مالک مطلق
قبول مشتری
بر مسند بزرگی نشستن
اشغال، اشغال کردن
تصرف
استیلا. [ اِ ] ( ع مص ) استیلا. دست یافتن . ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( تفلیسی ) . غالب آمدن . غالب شدن . ( غیاث ) . غلبه . تمام دست یا. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)