استیقان

لغت نامه دهخدا

استیقان. [ اِ ] ( ع مص ) استیقان چیزی یا بچیزی ؛ بتحقیق دانستن آنرا. بی گمان شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بی گمان دانستن. بیقین دانستن. بیقین داشتن. بیقین کردن. یقین. || یقین خواستن.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) به یقین دانستن ، بی گمان شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس