استیقاف. [ اِ ] ( ع مص ) ایستادن خواستن. ( منتهی الارب ). واایستیدن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). استادن کسی خواستن. || واداشتن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). بازداشتن ستور خواستن. || طلب وقوف کردن. || طلب سکون کردن.