استیقاظ. [ اِ ] ( ع مص ) بیدار بودن. بیداری. || بیدار شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || هشیار بودن. || بانگ کردن پای برنجن و جز آن از پیرایه.
فرهنگ فارسی
بیدارشدن، بیداربودن، هوشیارشدن ، بیداری و هوشیاری ۱ - مصدر ) بیدار بودن بیدار شدن . ۲ - هشیار بودن هوشیار شدن . ۳ - صدا کردن پای برنجن و پیرایه هایی مانند آن . ۴ - اسم ) بیداری . ۵ - هوشیاری .
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بیدار بودن . هوشیار شدن . ۲ - (اِمص . ) بیداری ، هوشیاری .