استیفاض. [ اِ ] ( ع مص ) شتافتن. ( منتهی الارب ). شتافتن در رفتن و آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). شتافتن در رفتن و در راندن. ( زوزنی ). دویدن. بشتاب رفتن. || شتافتن خواستن. || پراکنده شدن شتران. || شتابانیدن. || راندن. || از شهر بدر کردن. نفی کردن. ( از منتهی الارب ). تبعید کردن. جلای وطن دادن.