استیداف.[ اِ ] ( ع مص ) قطره قطره چکانیدن پیه را. ( منتهی الارب ). بچکانیدن. ( زوزنی ). چکیدن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بازکاویدن از خبر. || فراهم کردن زن نطفه مرد را در زهدان. || باز کردن سر ظرف و مطلع شدن. سرگشادن آوند شیر را و مطلع شدن : استودف لبناً فی الاناء. || دراز گردیدن گیاه. ( منتهی الارب ). || چکیدن.