استیداء

لغت نامه دهخدا

استیداء.[ اِ ] ( ع مص ) استئداء. یاری خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). یاری و نصرت خواستن از. استعداء. ( زوزنی ). || مال بستدن بمصادره. ( تاج المصادر بیهقی ). گرفتن مال از کسی. || استودی فلان ٌ بحقی ؛گروید حق مرا؛ ای اقرّ به و عرفه. ( تاج العروس ).

پیشنهاد کاربران