استیار
لغت نامه دهخدا
استیار. [ اِ ] ( ع مص ) برفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). رفتن. || به روش کسی رفتن : استار سیرته ؛ ای استن بسنته. ( منتهی الارب ). || خواربار آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). خواربار داشتن. ( منتهی الارب ).
دانشنامه عمومی
استیار یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان میدان چای بخش مرکزی شهرستان تبریز واقع شده است.
برپایهٔ سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی، جمعیت این روستا در این سال بالغ بر ۵۰۸ نفر بوده که از این تعداد، ۲۶۰ نفر مرد و ۲۴۸ نفر زن بوده اند؛ براساس همین آمار، شمار خانوارهای ساکن در استیار در این سال بالغ بر ۸۹ خانوار بوده است. [ ۱]
برپایهٔ سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی، جمعیت این روستا در این سال بالغ بر ۵۰۸ نفر بوده که از این تعداد، ۲۶۰ نفر مرد و ۲۴۸ نفر زن بوده اند؛ براساس همین آمار، شمار خانوارهای ساکن در استیار در این سال بالغ بر ۸۹ خانوار بوده است. [ ۱]

wiki: استیار
استیار (هریس). استیار یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان مواضع خان شرقی بخش خواجه شهرستان هریس واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: استیار (هریس)
پیشنهاد کاربران
به اون هاشم حسین زاده بگی بیاره طلب منو بده 14میلیون اهای مردان بی ادعا چهار بار جلب بازم فراریه
مردان بی ادعا و کاربلد
مردان دلیر
سرزمین مردان