لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - کمال خواستن طلب تمامی کردن . ۲ - کامل کردن تمام کردن . ۳ - نیکو کردن بحال نیکو در آوردن . جمع : استکمالات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهاد استاد میرجلال الدین کزازی در نامه ی باستان:
بَوَنده: کامل.
بَوَندگی: کمال.
پیشنهاد استاد میرشمس الدین ادیب سلطانی در ترجمانی منطق ارسطو:
فرساخته: کامل.
فرساختگی: کمال.
... [مشاهده متن کامل]
پیشنهاد استاد حلیل دوست خواه در گزارش اوستا:
رسا: کامل.
رسایی: کمال.
هر سه پیشنهاد درست است و روان و سازگار با جان زبان پارسی است.
پارسی را پاس بداریم: )
بَوَنده: کامل.
بَوَندگی: کمال.
پیشنهاد استاد میرشمس الدین ادیب سلطانی در ترجمانی منطق ارسطو:
فرساخته: کامل.
فرساختگی: کمال.
... [مشاهده متن کامل]
پیشنهاد استاد حلیل دوست خواه در گزارش اوستا:
رسا: کامل.
رسایی: کمال.
هر سه پیشنهاد درست است و روان و سازگار با جان زبان پارسی است.
پارسی را پاس بداریم: )
🇮🇷 واژه ی برنهاده: بُوَندساخت 🇮🇷
تکمیل کردن، تعالی بخشیدن
قال کاری/چیزی را کندن
استکمال یعنی چیزی که کامل و عقلانی نیسترو به کمال و صحیح بودن برساند