استکفاف
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
استکفاف ، تکفف ؛ دست پیش کسی داشتن به خواهش و سؤال. ( از منتهی الارب ) .
- || دست به دعا داشتن. ( آنندراج ) .
- || منع کردن. ( آنندراج ) . جلوگیر عمل کسی شدن.
- || دست به دعا داشتن. ( آنندراج ) .
- || منع کردن. ( آنندراج ) . جلوگیر عمل کسی شدن.