استکاک

لغت نامه دهخدا

استکاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) انبوه شدن گیاه و پیچیدن و بهم درشدن آن. ( منتهی الارب ). بهم درپیچیده شدن گیاه. بهم درشدن مرغزار: استک النبت. ( منتهی الارب ). || کر شدن. ( منتهی الارب ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || تنگ گردیدن سوراخ گوش. || زاری کردن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

انبوه شدن گیاه

پیشنهاد کاربران

بپرس