لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اِ سْ تُ ) [ فر. ] فرمان ایست ، بایست .
فرهنگ عمید
۱. فرمان ایست، بایست.
۲. (اسم ) نور بالای چراغ های جلو خودرو که معمولاً با دستۀ راهنما یا کلید زیر پا قطع و وصل می شود.
۳. (اسم مصدر ) (ورزش ) در فوتبال، نگه داشتن و کنترل توپ با پا یا سینه.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
اِستِپ[ ۱] یا سبزدشت[ ۲] منطقه ای است دارای درختان خاردار و بوته های کوتاه قد که با فاصله از هم روییده اند. استپ پوشش گیاهی ضعیفی دارد که برای چرای دام ها مناسب نیست. استپ در زبان روسی استپ و در زبان آلمانی استپه است.
در قاره اروپا، برخی مناطق مدیترانه ای همچون مرکز سیسیل در ایتالیا، جنوب پرتغال، بخش هایی از یونان ( به ویژه در بخش جنوبی آتن ) ، دارای پوشش گیاهی شبیه استپ هستند. [ ۳] دیوید آنتونی، استاد بازنشستهٔ انسان شناس در کتاب اسب، چرخ و زبان حدس می زند که استپ های اوراسیا نقش بسزایی در گسترش اسب، چرخ و زبان های هندواروپایی داشته اند. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر قاره اروپا، برخی مناطق مدیترانه ای همچون مرکز سیسیل در ایتالیا، جنوب پرتغال، بخش هایی از یونان ( به ویژه در بخش جنوبی آتن ) ، دارای پوشش گیاهی شبیه استپ هستند. [ ۳] دیوید آنتونی، استاد بازنشستهٔ انسان شناس در کتاب اسب، چرخ و زبان حدس می زند که استپ های اوراسیا نقش بسزایی در گسترش اسب، چرخ و زبان های هندواروپایی داشته اند. [ ۴]
wiki: استپ
دانشنامه آزاد فارسی
اِسْتِپ (steppe)
علفزارهای معتدل اروپا و آسیا. گاهی این اصطلاح را برای توصیف علفزارهای معتدل دیگر و حاشیه های بیابانی نیمه خشک نیز به کار می برند.
علفزارهای معتدل اروپا و آسیا. گاهی این اصطلاح را برای توصیف علفزارهای معتدل دیگر و حاشیه های بیابانی نیمه خشک نیز به کار می برند.
wikijoo: استپ
پیشنهاد کاربران
سبزدشت
دشت های خشک، پر علف و بدون درخت