تسخیرناپذیر، کسی که خشمگین نمی شود، یکی از نام های باستانی خدا
دوستی که فرمودند دهخدا در واژگان پارسی ناتوان است درست فرمودند گرچه اینجا اَستوه خود بچم ناستیه /ناستیز است
ستوه /استوه/استه /خسته/خستوه یکیست
استه و غامی شدم ز درد جدائی
هامی و وامی شدم ز جستن مترب.
منجیک ترمدی
اَستوه یکی از ویژگی ها ( صفات ) زرتشتیِ خداوندِ یکتاست که در صد صفتِ خداوند به زبانِ اوِستایی هستِش ; ( اَ ستوه = ستوه ناپذیر - خستگی ناپذیر ) / زمانی که اَ میاد پیش از واژه , در زبانهای کهنِ ایران یعنی
... [مشاهده متن کامل] وارونه میشه اون واژه ; برای نمونه : ( اَ مرداد = بی مرگی - بدونِ مرگ و جاودانه ) / ( متاسفانه ضعفِ لغت نامه ی دهخدا در تعریفِ دسته ای از واژگانِ ایرانیه ولی در ریشه ی عربی توانمند بود دهخدا )
درود بر دوستان اگاه هر کلمه ای نیمی از وجود معنایی خودش روی خود نامش هست مانند استوه بخش اولش از است و وجود پیوست به ه هستی است و ه با توجه به موقعیت مکانی و اثار و تمدن موجود در استوه بدون شک با بودن کوه کیخوسرو و تاثیر این منطقه و روستاهای مجاور در پیوست با تمدن و ادیان، این روستا دارای استودان در زمان های زرتشت یعنی مکان استخانها در کنار کوهی به نام کوه مرغی که با گذشت دورهای گوناگون هنوز شاهد وجود در این مکان با اثار اثباب کننده هست. استودان، استوره، استوار، استوه
... [مشاهده متن کامل]
است ، هست، هسته، هستی
رویش هسته های پاک
استوه به معنی؛بزرگ، بزرگترین
دلیل نامگذاری؛بدلیل وسیع بودن وبزرگتر بودن مساحت روستا نسبت به روستاهای اطراف
استوه بمعنای ستوده درالفبای زند دین دبیره ستودن را
اینگونه با واژه ( ستو ) تلفظ میشود که دراملافارسی میتوان مشاهده کرد
وانچه راکه بعضی ازافراد هم این کلمه را ازقدیم
ستوده مینامند ودرضمن گفته های مردم هم نام استوه ازکتاب اوستا گرفته شده . مانند روستاهای
... [مشاهده متن کامل]
اطراف آن ازقبیل رازگردان وغیره که کلمه های اوستایی هستند