استهداء

لغت نامه دهخدا

استهداء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) هدیه خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). ارمغان طلبیدن. || راه نمودن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی )( زوزنی ). استرشاد. طلب هدایت کردن. رهنمونی خواستن.( منتهی الارب ). راه جستن. طلب راه نمودن. راه جوئی.

پیشنهاد کاربران