استنکاه. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شنیدن بوی دهان. شنیدن بوی دهن کس را تا معلوم کند که چه خورده است. دریافتن بوی دهن کسی خواستن. هه کردن فرمودن کسی را. ( منتهی الارب ). ها کردن فرمودن کسی را تا بوی دهان او بداند. هه کردن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ).