استنکاف
/~estenkAf/
مترادف استنکاف: ابا، اجتناب، اعراض، امتناع، تحاشی، خودداری، سرپیچی، نکول
برابر پارسی: خودداری، سرباززنی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- استنکاف کردن ؛ امتناع کردن. ابا کردن.
|| پی گم کردن. || بزرگ منشی نمودن. ( منتهی الارب ). || برگردیدن. عدول کردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - ننگ داشتن عار داشتن . ۲ - سرباز زدن امتناع کردن ۳ - ( اسم ) سرپیچی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
امتناع کردن، خودداری کردن
خود داری کردن.
استنکاف بر وزن استفعال مثل تبصره ماده ۱ ق. م یعنی نکول و سرباز زدن و امتناع کردن. . .
استنکاف ، سرباززدن سرپیچی
استنکاف از دریافت اوراق قضایی: یعنی در زمان ابلاغ اوراق قضایی از دریافت آن امتناع یا خودداری کردن و یا در هنگام ابلاغ الکترونیک رویت نکردن متن ابلاغ میباشد
البته در "حقوق" مطلقا نمیشه گفت اعراض
چرا که اعراض یعنی: ( اسقاط حق عینی ) و ممکنه استنکاف از طلب باشه که دراین صورت میشه ابراء!
چرا که اعراض یعنی: ( اسقاط حق عینی ) و ممکنه استنکاف از طلب باشه که دراین صورت میشه ابراء!
امتناع کردن حساب نکردن
از ریشه نکف، به معنی ننگ دانستن
امتناع کردن