استنکار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ناشناختن. ( منتهی الارب ) ( زوزنی ). || دریافتن خواستن امری را که نمیشناسی آنرا. ( منتهی الارب ). || انکار کردن. - یاء استنکار ؛ یایی که دال بر نکره است : مردی دیدم.
( مصدر ) ۱ - نا شناختن . ۲ - خواستار دریافتن امری نا شناس گردیدن ۳ - انکار کردن . یا یائ استنکار . یائ نکره یائ تنکیر : اسبی خریدم .ناشناختن