استنتاج کردن


معنی انگلیسی:
conclude, deduce, derive, draw, extrapolate, induce, understand

مترادف ها

derive (فعل)
مشتق شدن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، مشتق کردن، منتج کردن، ناشی شدن از

subsume (فعل)
رده بندی کردن، استنتاج کردن، شامل کردن، استقراء کردن

conclude (فعل)
خاتمه دادن، بپایان رساندن، منعقد کردن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، ختم کردن

induce (فعل)
وادار کردن، استنتاج کردن، تحریک شدن، اعوا کردن، تهییج شدن

infer (فعل)
استنتاج کردن، حدس زدن، استنباط کردن، اشاره کردن بر، پی بردن به

evolve (فعل)
استنتاج کردن، در اوردن، بیرون دادن، گشادن، نمو کردن

فارسی به عربی

استنتج , اقنع , تطور

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ واژه پارسی به جایِ واژه بیگانه " deduce " ( اروپایی ) و " herleiten /ableiten/deduzieren , . . . " ( آلمانی ) :
پیش از هر چیز باید بگویم ما در زبانِ پارسی واژگانِ " فرنودن، فرنایش" را داریم که
...
[مشاهده متن کامل]

1 - " فرنودن" به چمِ " استدلال کردن" برآمده از پیشوندِ " فَر" و بنواژه یِ " نودَن" است.
" نودَن" دارایِ بُن کنونیِ " نای" است که در واژه یِ " فرنایش= فَر. نای. ِش" نمایان است.
پرسش اینجاست که " نودن" به چه معناست؟
" نودن" به معنایِ " هدایت کردن، رساندن/بردن به، سوق دادن، رهنمودن " است و برآمده از ریشه یِ اوستای " نَی" هست.
( " نودن/نای - " ریختی بمانندِ " آ - سودن/آ - سای" ، " اَف - زودن/اَف - زای"، "نِ - مودن/نِ - مای" و. . . " دارد. )
" استنتاج کردن" برابر با " herleiten ، deduzieren " ( آلمانی ) و " deduce" ( اروپایی ) است که در آنها :
" leiten" ( آلمانی ) و " duce - " به معنایِ " هدایت کردن" است و برابر با " نودَن" در بالا.
همچنین ما واژه یِ " beweisfuehrung" را به معنایِ " برهان، استدلال، برهان آوری" که " fuehrung" خود از " fuehren" به معنایِ " هدایت کردن، سوق دادن، منتهی شدن" است.
رویهم رفته واژگانِ " fuehren" و " leiten" از زبانِ آلمانی برابر با " نودَن/نای - " از زبانِ پارسی است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
برابرسازی بجایِ واژگانِ " herleiten" ( آلمانی ) و " deduce" ( اروپایی ) :
1 - تا اینجایِ کار دانستیم که " leiten" و " duce - " با " نودن/نای - " برابرمعنا هستند.
2 - بکارگیریِ پیشوند:
1 - وی/گُ:
کاراییِ پیشوندِ " de" از زبانهایِ اروپایی با پیشوندِ " وی/گُ" از زبانِ پارسی یکسان است.
پس داریم: " گُنودن/گُنای - "
( بکارگیریِ پیشوندِ " de" در زبانهای اروپایی از آنروست که از دلِ انگاره ها ( =فرضها ) در استدلال، آنچه ما با عنوانِ " نتیجه یا پیآمد" می شناسیم، " جداو بیرون کشیده" می شود و پیشوندِ " جدایی" در زبانهایِ اروپایی " de" می باشد.
2 - بکارگیریِ پیشوندِ " پِی":
ازآنجایی که " نتیجه ها" از پیِ / به دنبالِ "فرضها" می آیند، ما از پیشوندِ " پی" نیز می توانیم بهره بگیریم. ( درست بمانندِ واژه یِ پی آمد و. . . )
پس داریم: " پی نودن/پی نای - "
گمانِ من این است که پیشوندِ 2 بهتر از 1 است.

برداشت یا نتیجه گرفتن از یه مطلبی
برداشت، نتیجه گیری
استنتاج کردن= فروهاختن
Draw a conclusiom

بپرس