استمهال
/~estemhAl/
مترادف استمهال: فرجه، مهلت، مهلت خواهی
برابر پارسی: درنگ جستن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- استمهال کردن ؛ مهلت خواستن. زمان طلبیدن. مدت خواستن.
|| انتظار کشیدن. ( مؤید الفضلاء ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) درنگ جستن زمان خواستن مهلت خواستن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
مهلت، مهلت قانونی، استمهال
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
• استمهال: واژهٔ معرّب از جنس مصدر، که در اصطلاح، چنین تعریف شده است: ( مهلت خواستن ) .
• بیشتر برای متون حقوقی به کار می رود.
مثال: از آنجا که خواهان، تقاضای استمهال نموده است، لذا رسیدگی به پروندهٔ کلاسمان ۷۸۲۰۴۰۱۷ را معوّق نمایید.
• توجه: اعداد و ارقام، فرضی است.
• بیشتر برای متون حقوقی به کار می رود.
مثال: از آنجا که خواهان، تقاضای استمهال نموده است، لذا رسیدگی به پروندهٔ کلاسمان ۷۸۲۰۴۰۱۷ را معوّق نمایید.
• توجه: اعداد و ارقام، فرضی است.
استمهال:
مهلت خواستن، مهلت خواهی، درخواست مهلت کردن، طلب مهلت نمودن، زمان خواهی.
استمهال:
طلب مهلت نمودن برای کسب زمان بیشتر جهت انجام تعهد یا کار یا موضوع یا امری. . .
استمهال:
درخواست مهلت نمودن بیش از آنچه مقرر گردیده تا کاری صورت گیرد یا امری یا موضوعی انجام پذیرد. . .
مهلت خواستن، مهلت خواهی، درخواست مهلت کردن، طلب مهلت نمودن، زمان خواهی.
استمهال:
طلب مهلت نمودن برای کسب زمان بیشتر جهت انجام تعهد یا کار یا موضوع یا امری. . .
استمهال:
درخواست مهلت نمودن بیش از آنچه مقرر گردیده تا کاری صورت گیرد یا امری یا موضوعی انجام پذیرد. . .
ایجاد مهلت
مهلت دادن
در موارد درخواست مهلت بیش از آنچه که تعیین گردیده بکار میرود.
متقاضی استمهال برای کسب زمان بیشتر جهت انجام تعهداتش درخواست میکند
مهلت دادن
در موارد درخواست مهلت بیش از آنچه که تعیین گردیده بکار میرود.
متقاضی استمهال برای کسب زمان بیشتر جهت انجام تعهداتش درخواست میکند