استمزاج
/~estemzAj/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- استمزاج کردن ؛ زمینه بدست آوردن. استفسارکردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) از چگونگی مزاج آگاهی بدست آوردن مزاج دانی کردن .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
با سلام ،
پیشنهادی دارم .
کلمه مورد جستجو را در چندین جمله بنویسید به این ترتیب مفهوم و معنی آن دقیق تر به جویندگان معنی لغات داده می شود.
و اینکه سایت شما کاملتر و جامع تر خواهد شد.
با تشکر از سایت شما.
پیشنهادی دارم .
کلمه مورد جستجو را در چندین جمله بنویسید به این ترتیب مفهوم و معنی آن دقیق تر به جویندگان معنی لغات داده می شود.
و اینکه سایت شما کاملتر و جامع تر خواهد شد.
با تشکر از سایت شما.
مزه دهان کسی جویا شدن، در پی فهمیدن ذائقه کسی
صحبت کردن با کسی برای شناختن میل و خواهش او، رٲی و عقیده و ارادۀ کسی را در امری جویا شدن. / فرهنگ عمید
استمزاج یعنی نظر خواهی
مزاج کسی را بدست آوردن