استمخاض

لغت نامه دهخدا

استمخاض. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) مستمخض از این باب آمده بمعنی شیر دیر سطبرشونده.( منتهی الارب ). شیر که دیر بندد. شیر که دیر کلچد.

پیشنهاد کاربران