فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
استقرایی
استقرایی، از معلول بعلت رسیده، استنتاجی، با استدلال قیاسی
استقرایی، پیشین
پیشنهاد کاربران
به چند نکته متوّجه میشوی . . .
تا آخرش میخوانی.
تا آخرش میخوانی.
انسان موجودی میراست!.
سوال : از کدام راه و به چه روشی به این نتیجه گیری کلی رسیده ایم ؟. پاسخ : مشاهده و تجربه به ارسطو و پیشینیان، امروزیان و آیندگان آموخته و می آموزد و خواهد آموخت که هر فرد انسانی یک روزی یا یک شبی از مادر متولد میشود و در یک شب یا در یک روز هم زود یا دیر خواهد مرد. پس میتوان از این مشاهدات و تجربیات جزئی در قدم اول به این نتیجه گیری کلی هم رسید: انسان در قدم اول موجودیست تولد یافتنی.
... [مشاهده متن کامل]
انسان موجودی نامیراست!.
پرسش: بر روی کدام صراط مستقیم یا راه راست و بکدام روش معقول و منطقی به این نتیجه گیری کلی دست یافته یا رسیده ایم؟.
پاسخ : به آنان بگو که پس از مرگ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی شان در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش پروردگار حقیقی و واقعی شان، برزخی در پیش پا و روی شان قرار دارد که پس از طی آن، نطفه های تثلیثی شان هرکدام در زمان و مکان دنیوی خاص و ویژه خویش شان در رحم مادرانشان مجددا بسته خواهد شد و پس از گذر حدود نُه ماه بعد دوباره از مادر هایشان متولد خواهند شد. همچنین به آنان بگو که عشق و زندگی برزخی شان روئیایی خواهد بود بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین که بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتارها، رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی شان و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین شان صورت خواهد پذیرفت و آنهم به کمک حواس، غرایز، فهم و عقل بیکران خدای حقیقی و واقعی شان و نه به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل انفرادی شان که در لحظه مرگ بدن تثلیثی شان بطور کامل مختل میشوند و از کار میفتند. به موازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های شان در نفس مجرد یا من واحد و بیکران آفریدگار حقیقی و واقعی شان و نه خدای کلمه ای شان با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری شان که فقط در زبان ها و خط ها و فهم ها و عقل های محدود و ناقص شان از موجودیت لفظی برخوردار است و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال و موجودیت بیرونی ندارد منجمله اهریمن یا شیطانشان و عزرائیل یا ملک الموت یا فرشته مرگ و مامور قبض روح و روان یا ستاندن جان های شیرینشان و یا گرفتن هر سه تایشان بطور همزمان؟ و گابریئل یا جبرئیل فرشته پیام رسان شان و میخائیل فرشته رحمت و محبت و لطف و مهربانی شان و سر انجام جناب اسرافیل فرشته صورچی یا شیپور زن در یوم القیامه یا در روز قیامت شان.
به آنان بگو که تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》 یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد، زیرا در این تصویر عشق و زندگی دنیوی و برزخی انسان های دیگر در شش عالم یا دنیای دیگر زیر سقف شش آسمان و روی سطح شش زمین دیگر در نظر گرفته نشده اند بر اساس السماوات و الارضین سبع و فی بینهُما.
به آنان بگو که در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) نه فقط یک یا دو یا سه یا صد و یا هزار و یکبار از مادر متولد میشوند و میمیرند بلکه دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ضروری و واقعی و یا به عبارتی دیگر به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی تا پایان سفر در معاد و بازگشت به همان حالت آفرینش سرمدی، مبدئی یا اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین و آنهم پس از وقوع آخرین مهبانگ و نه از طریق رستاخیر یا برانگیخته شدن اموات یا مردگان از قبور یا گورها.
به شنوایان و بینایان و به ناشنوایان و نابینایان بگو که این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در محتوای هرکدام گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر، در طول این سفر دایره وار همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود به امر آفریدگار کائنات شان در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیرش.
پله کان یا نردبان تکاملی نه خطی - عمودیست از زمین بسوی آسمان و نه فنری شکل بلکه دایره وار.
فرانسیس بیکن بنیانگذار تجربه گرائی و فلسفه علمی و مدافع سرسخت روش اینداکتیو یا استقرایی نتوانسته است این دایره را با چشمان سر خود ببیند، زیرا این دایره ناپیداست. البته در این مورد هیچ انتقادی بر وی منجمله پیشینیان جایز نمی باشد.
سوال : از کدام راه و به چه روشی به این نتیجه گیری کلی رسیده ایم ؟. پاسخ : مشاهده و تجربه به ارسطو و پیشینیان، امروزیان و آیندگان آموخته و می آموزد و خواهد آموخت که هر فرد انسانی یک روزی یا یک شبی از مادر متولد میشود و در یک شب یا در یک روز هم زود یا دیر خواهد مرد. پس میتوان از این مشاهدات و تجربیات جزئی در قدم اول به این نتیجه گیری کلی هم رسید: انسان در قدم اول موجودیست تولد یافتنی.
... [مشاهده متن کامل]
انسان موجودی نامیراست!.
پرسش: بر روی کدام صراط مستقیم یا راه راست و بکدام روش معقول و منطقی به این نتیجه گیری کلی دست یافته یا رسیده ایم؟.
پاسخ : به آنان بگو که پس از مرگ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی شان در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش پروردگار حقیقی و واقعی شان، برزخی در پیش پا و روی شان قرار دارد که پس از طی آن، نطفه های تثلیثی شان هرکدام در زمان و مکان دنیوی خاص و ویژه خویش شان در رحم مادرانشان مجددا بسته خواهد شد و پس از گذر حدود نُه ماه بعد دوباره از مادر هایشان متولد خواهند شد. همچنین به آنان بگو که عشق و زندگی برزخی شان روئیایی خواهد بود بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین که بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتارها، رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی شان و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین شان صورت خواهد پذیرفت و آنهم به کمک حواس، غرایز، فهم و عقل بیکران خدای حقیقی و واقعی شان و نه به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل انفرادی شان که در لحظه مرگ بدن تثلیثی شان بطور کامل مختل میشوند و از کار میفتند. به موازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های شان در نفس مجرد یا من واحد و بیکران آفریدگار حقیقی و واقعی شان و نه خدای کلمه ای شان با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری شان که فقط در زبان ها و خط ها و فهم ها و عقل های محدود و ناقص شان از موجودیت لفظی برخوردار است و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال و موجودیت بیرونی ندارد منجمله اهریمن یا شیطانشان و عزرائیل یا ملک الموت یا فرشته مرگ و مامور قبض روح و روان یا ستاندن جان های شیرینشان و یا گرفتن هر سه تایشان بطور همزمان؟ و گابریئل یا جبرئیل فرشته پیام رسان شان و میخائیل فرشته رحمت و محبت و لطف و مهربانی شان و سر انجام جناب اسرافیل فرشته صورچی یا شیپور زن در یوم القیامه یا در روز قیامت شان.
به آنان بگو که تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》 یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد، زیرا در این تصویر عشق و زندگی دنیوی و برزخی انسان های دیگر در شش عالم یا دنیای دیگر زیر سقف شش آسمان و روی سطح شش زمین دیگر در نظر گرفته نشده اند بر اساس السماوات و الارضین سبع و فی بینهُما.
به آنان بگو که در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) نه فقط یک یا دو یا سه یا صد و یا هزار و یکبار از مادر متولد میشوند و میمیرند بلکه دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ضروری و واقعی و یا به عبارتی دیگر به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی تا پایان سفر در معاد و بازگشت به همان حالت آفرینش سرمدی، مبدئی یا اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین و آنهم پس از وقوع آخرین مهبانگ و نه از طریق رستاخیر یا برانگیخته شدن اموات یا مردگان از قبور یا گورها.
به شنوایان و بینایان و به ناشنوایان و نابینایان بگو که این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در محتوای هرکدام گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر، در طول این سفر دایره وار همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود به امر آفریدگار کائنات شان در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیرش.
پله کان یا نردبان تکاملی نه خطی - عمودیست از زمین بسوی آسمان و نه فنری شکل بلکه دایره وار.
فرانسیس بیکن بنیانگذار تجربه گرائی و فلسفه علمی و مدافع سرسخت روش اینداکتیو یا استقرایی نتوانسته است این دایره را با چشمان سر خود ببیند، زیرا این دایره ناپیداست. البته در این مورد هیچ انتقادی بر وی منجمله پیشینیان جایز نمی باشد.
استدلال استقرایی: در این نوع استدلال با مشاهده و بررسی یک موضوع در چند حالت، نتیجه ای کلی از آن گرفته می شود ، یعنی از جز به کل می رسیم .
بر اساس مشاهدات محدود، از جزء به کل رسیدن
از جزء به کل رسیدن
به نام خدا
۲ روش نتیجه گیری داریم. اسقرایی و استنتاجی.
در استنتاجی از داده هایی که قبلاً پذیرفتیم نتیجه میگیریم ( در ریاضیات، هندسه و. . . ) .
در استقرایی برای رسیدن به حدس کلی یا فرض کلی و نتیجمون از تعداد محدودی مشاهدات استفاده میکنیم ( در علوم پزشکی و روانشناسی و. . . )
۲ روش نتیجه گیری داریم. اسقرایی و استنتاجی.
در استنتاجی از داده هایی که قبلاً پذیرفتیم نتیجه میگیریم ( در ریاضیات، هندسه و. . . ) .
در استقرایی برای رسیدن به حدس کلی یا فرض کلی و نتیجمون از تعداد محدودی مشاهدات استفاده میکنیم ( در علوم پزشکی و روانشناسی و. . . )