استقران. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) توانستن کاری را. || توانا گردیدن. ( منتهی الارب ). || نرم شدن. ( زوزنی ). افزون گردیدن خون در رگ. ( منتهی الارب ). نرم شدن و بسیار شدن خون در رگ. ( تاج المصادر بیهقی ).