استفراغ کردن


برابر پارسی: هراشیدن

معنی انگلیسی:
disgorge, puke, spew, vomit, upchuck, to vomit

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بیرون ریختن چیزهای زاید از بدن از راه گلو جز آن قی کردن بر گردانیدن . ۲ - روان کردن شکم .

جدول کلمات

قی

مترادف ها

vomit (فعل)
بر گرداندن، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن

disgorge (فعل)
خالی کردن، ریختن، استفراغ کردن

puke (فعل)
استفراغ کردن، بالا آوردن

فارسی به عربی

قیی

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه� گُکارتن� است که می توان گکاردن را بکار برد.
عق وپق راه انداختن ؛ در تداول عامه ، قی کردن. استفراغ کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) .
قی

بپرس