بکار انداختن، بکار بردن، استعمال کردن، مصرف کردن، بهره برداری کردن از، استفاده کردن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
استفاده کردن ؛ فائده بردن. فائده گرفتن. منتفع شدن. نفع بردن. انتفاع حاصل کردن. متمتع شدن. طرف بربستن.
بکار بردن، کار گرفتن
نمونه: نباید از واژگان بیگانه استفاده کنیم.
درستش اینه : نباید از واژگان بیگانه کار بگیریم
نمونه: نباید از واژگان بیگانه استفاده کنیم.
درستش اینه : نباید از واژگان بیگانه کار بگیریم
عمل کردن ، انتخاب کردن ، در پیش گرفتن ، به کارگیری
به کار گرفتن، مصرف کردن، استعمال کردن
بهریدن
بهره بردن یا بهره گرفتن هر دو از نگاه واژه ای درست اند.
بهره بردن:استفاده کردن
بهره گرفتن:استفاده کردن
بهره بردن:استفاده کردن
بهره گرفتن:استفاده کردن
سودبردن
بهره بردن
بهریدن
بهریدن
بهره گرفتن
به نظرم میشه use up
از چیزی درست مصرف کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)