استفاده
/~estefAde/
مترادف استفاده: استعمال، کاربرد، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری، تمتع، سود، فایده ستانی
متضاد استفاده: زیان، ضرر
برابر پارسی: بکارگیری، بهرمندی، بهره، بهره برداری، سود بردن، سود کاربری، کاربرد، کاربری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- استفاده کردن ؛ فائده بردن. فائده گرفتن. منتفعشدن. نفع بردن. انتفاع حاصل کردن. متمتع شدن. طرف بربستن.
|| فائده خواستن. ( منتهی الارب ). || اقتباس.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) فایده گرفتن فایده خواستن بهره جویی کردن مقابل افاده . یاحسن استفاده . بخوبی استفاده کردن از چیزی بهره جویی بجا و منسب کردن . یا سوئ استفاده . استفاد. نامشروع کردن بد استفاده کردن از چیزی به طرز نامطلوبی در چیزی یا کاری دخالت ورزیدن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) فایده، سود.
مترادف ها
افزایش، حصول، استفاده، سود، منفعت، فایده، صرفه، نفع، بهره تقویت، غرض
فراگیری، اکتساب، مالکیت، حصول، استفاده
عادت، استفاده، تمرین، سود، منفعت، فایده، کاربرد، استعمال، خاصیت، مصرف، اطلاق
استفاده، کاربرد، استعمال
استفاده، مصرف، بکارگیری، بهره برداری، بکار بری، بکارگرفتگی
ضمیمه، استفاده، درخواست، کاربرد، استعمال، درخواست نامه، ممارست
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه
کمک، استفاده، سود، فایده، ارزش
استفاده، وظیفه خور، بهره بردار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
️♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_use به معنای استفاده کردن ( از چیزی ) ، به کار بردنِ ( چیزی ) ، بهره گرفتن ( از چیزی )
ا↙️
#بهراییدن ( bahr. �y. id. an )
یا:
#بهراستن ( bahr. �st. an ) � 👈 بَهر� ( واژهٔ فارسی، به معنای نصیب، بخش، سهم، بهره، بخت و در نهایت از ریشهٔ نیاایرانیِ - bag به معنای اختصاص دادن، تقسیم کردن ) - - استن ( نشانهٔ مصدر ) ( هم ریشه ها را پایینِ صفحه ببینید. )
... [مشاهده متن کامل]
✨ نکته:
۱ - ستاکِ اکنونِ فعلِ بَهراستن می شود: بَهرای� ( بسنجید با: ویراستن —� ویرای . )
۲ - فعلِ بهراستن درواقع، دیسهٔ سادهٔ فعل های �بهره بردن، بهره جستن و بهره گرفتن� است.
▪️ مثال:
۱ - نیاکانِ ما سنگِ چخماق را می بَهراستند ( از سنگِ چخماق استفاده می کردند ) تا آتش تولید کنند.
۲ - امروزه ما برای تولید کردنِ آتش، کبریت یا فندک را می بَهراییم ( از کبریت یا فندک استفاده می کنیم. )
🎆 توجه:
🔹� #use
or: #usage
🔹� #بهراست ( استفاده، استعمال، کاربرد )
� یا:� #بهرایش
▪️ مثال:
۱ - سالِ گذشته یک رادیوی سه موج خریدم، ولی تا کنون هیچ بَهراستی از آن نکرده ام ( هیچ استفاده ای از آن نکرده ام. )
۲ - هر چیز که خوار آید، روزی به بَهرایشی آید ( روزی از آن استفاده ای شود. )
🔸 #user کاربر، مصرف کننده، استفاده کننده
🔸 #بهراگر
یا: #بهراستار
یا: #بهراینده
یا: #بهرایش گر
یا: #کاربر
▪️مثال:
۱ - بهراگرهای ( مصرف کنندگانِ، استفاده کنندگانِ ) سفیدپوستِ موادِ مخدر در این کشور بسیار کمتر از همتاهایِ سیاه پوست شان دستگیر و بازداشت می شوند.
۲ - امروزه بَهراگرانِ ( استفاده کنندگان از ) تلفن همراه همهٔ پرداخت های خود را برخط انجام می دهند.
🔹 #unuse
or: #disuse وضعیت یا حالتِ عدمِ استفاده
🔹 #نابهرایش
▪️مثال:
امروز از آن تالار پس از سال ها نابهرایش ( عدمِ استفاده ) دوباره بهره برداری شد.
🔸 #unused
🔸 #نابهراسته
▪️مثال:
دو خودروِ نابَهراسته ( بلااستفاده، استفاده نشده ) داشتند که سال ها بود در گاراژِ خانه شان خاک می خوردند.
🔹 #useful
🔹 #بهراور
یا: #بهرایا
یا: #سودمند
▪️مثال:
آیا شما هدف های بَهراوری ( مفیدی ) هم از این همه کوشش ِ شبانه روزی داشتید؟
🔸 #usefully
🔸 #بهرایانه
یا: #بهراورانه
یا: #سودمندانه
▪️مثال:
ما می توانستیم بَهرایانه ( به شیوه ای مفید ) وقتِ آزادِ خود را سپری کنیم و دیدنی های شهر را ببینیم.
🔹 #usefulness فایده مندی
🔹 #بهرایایی
یا: #سودمندی
▪️مثال:
متخصصان بر این باور بودند که آن شیوهٔ آموزش بهرایاییِ ( کاراییِ، سودمندیِ، فایده مندیِ ) خود را از دست داده است.
🔸 #usable
🔸 #بهراستنی
یا: #بهراشو ( bahr. �. šow ) ( قابلِ بَهرایش )
یا: #بهراشوا ( bahr. �. šav� )
▪️مثال:
این نرم افزار هنوز در برخی از پژوهش ها بَهراستنی ( قابلِ استفاده ) است.
🔹 #usability
or: #usableness
🔹 #بهراشوی ( bahr. �. šav. i )
یا: #بهراشوایی ( bahr. �. šav. �. yi )
▪️مثال:
برتریِ آشکارِ این کارشیوه نسبت به قبلی ها بهراشویِ ( قابلیتِ استفادهٔ ) آن در همهٔ آزمایش هاست.
🔸 #usably از دیدِ قابلِ استفاده بودگی، به شیوهٔ قابلِ استفاده
🔸 #بهراشوانه ( bahr. �. šav. �ne )
یا: #بهراشوایانه ( bahr. �. šav. �y. �ne )
یا: #بهرایانه
🔹 #unusable
🔹 #بهرانشو ( bahr. �. na. šow )
یا: #بهرانشوا ( bahr. �. na. š av. � )
▪️مثال:
آبِ بسیاری از روستاهایِ این ایالت بهرانَشو ( غیرِقابلِ استفاده ) است.
🔸 #to_underuse
🔸 #کم بهراستن
یا: #کم بهراییدن
▪️مثال:
بسیاری از ورزشگاه ها در این شهر کم بَهراسته می شوند ( از . . . کم بهره برداری می شود. )
🔹 #to_reuse
🔹 #بازبهراستن
▪️مثال:
ما برای حفظِ منابعِ طبیعی در کشور باید این کیسه های پلاستیکی را بازمی بَهراستیم ( مکرراً استفاده می کردیم. )
🔸 #reusable
🔸 #بازبهراشو ( b�z. bahr. �. šow )
▪️مثال:
من همیشه یک ساک دستیِ بازبَهراشو ( قابلِ استفادهٔ مجدد ) برای خرید با خود می بردم تا مجبور نشوم از کیسه های پلاستیکی بِبَهرایم ( استفاده کنم. )
🔹 #reusability قابلیتِ استفادهٔ مجدد
🔹 #بازبهراشوی ( b�z. bahr. �. ŝav. i )
▪️مثال:
بازبهراشوی شعارِ آن ها در فروشِ کالاهاشان بود اگرچه این شعار میزانِ فروشِ آن ها را پایین می آورد.
🔹� #useless� بی استفاده، بی فایده
🔹� #بی بهرایش
� یا:�� #نابهراسته
� یا:�� #بی کاربرد
� یا:�� #ناسودمند
▪️مثال:
سوخت که نباشد، خودرو بی بهرایش ( بی استفاده ) خواهد شد.
🔸� #uselessly
🔸� #بی بهرانه
� یا:�� #بی بهرایانه
▪️مثال:
من نمی خواستم کلِ روز را بی بَهرانه ( بی فایده وار ) با او بحث کنم.
🔹� #uselessness
🔹� #بی بهرایی
� یا:�� #بی بهراستگی
▪️مثال:
آن ها از بی بَهراییِ ( بی فایدگیِ ) تمرین هایشان گله داشتند.
🔸� #to_abuse سوء استفاده کردن
🔸� #بد_بهراستن ( بد استفاده کردن، غیرِمنصفانه استفاده کردن )
� یا:� #بد_بهراییدن
▪️مثال:
۱ - من هرگز فکر نمی کردم که او از اعتمادِ من به خود بدبَهرایَد ( سوءاستفاده کند. )
۲ - شهردار سال ها از قدرتِ بی مهارِ خود بَدبهراسته بود ( سوءاستفاده کرده بود، ) و برکناری کمترین مجازات برای او بود.
🔹� #abuse�� استفاده نادرست و غیرِمنصفانه
🔹� #بدبهراست ( bad. bahr. �st )
� یا:� #بد_بهرایش ( bad. bahr. �y. eš )
▪️مثال:
پژوهش ها نشان داد که بَدبهرایش ( سوءاستفاده ) از قدرت در آن کارخانه امری رواج یافته و پرسش ناپذیر بوده است
🔸� #abusable
🔸� #بدبهراشو ( bad. bahr. �. šow )
▪️مثال:
تکل زدن در فوتبال ورزه ای خطرناک و بَدبَهراشو ( دارای قابلیتِ اجرای بد ) است.
🔹 #abuser
🔹 #بدبهراگر
یا: #بدبهراستار
🔸� #to_misuse
🔸� #کژبهراستن ( نابِجا استفاده کردن، نادرست استفاده کردن )
� یا:� #کژ_بهراییدن
▪️مثال:
او از آغاز سرمایهٔ شرکت را کژمی بهراست ( از . . . استفادهٔ نابجا می کرد ) تا این که سرانجام مچش را گرفتند. )
🔹� #misuse
or:� #misusage
🔹� #کژبهراست
� یا:� #کژبهرایش
▪️مثال:
۱ - او به کژبَهرایش ( بهره برداریِ نابِجا ) از پول ها و دارایی های شرکت متهم بود.
۲ - سامانهٔ رایانه ایِ جدیدِ شرکت ناضروری بود و نشان از کژبهرایشِ بودجهٔ شرکت از سویِ مدیر داشت.
🔸 #misuser
🔸 #کژبهراگر
یا: #کژبهراستار
🔹� #usance
🔹� #بهره
� یا:�� #بهرایه
� یا:�� #سررسید
▪️مثال:
این پیمان نامه شما را ملزم می کند که بهرایهٔ زیادی برای این خرید بپردازید.
☑️ هم ریشه های دیگرِ #بهراییدن ، #بهرایش، #بهراور و #بهراست در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی 👈 سهم، بخش ➖ - baxeδra
اوستایی 👈 تقسیم کردن، اختصاص دادن ➖ - bag
فارسی میانه� 👈� نصیب، بهره، بخش ➖� bahrak
پارتی� 👈� بخش، نصیب، بهر ➖� bahr
سغدی 👈 عطا کردن ➖ - βγt
سکایی 👈 داده شده، عطاشده ➖ - būta
خوارزمی 👈 تقسیم کردن، دادن ➖ - bx
فارسی� 👈� بهر، بهره بخش، بخشیدن، بغ، باج، بخت
فارسی افغانستان 👈 بهره، نصیب ➖ baxč
کردی 👈 بهره، بخش ➖ baš
بلوچی� 👈� بهر، بخت ➖� bār, bahr
گزی� 👈� قرعه� ➖ b�r
یغنابی 👈 عطا کردن ➖ baxš
ارمنی ( از ایرانی ) � 👈� بخش، سهم، � ➖� bag
سانسکریت� 👈� تقسیم کردن� ➖� bh�jati
سانسکریت� 👈� اختصاص� ➖� - bhakt�
��������������������
��������������
نوواژه برای جایگزینیِ #to_use به معنای استفاده کردن ( از چیزی ) ، به کار بردنِ ( چیزی ) ، بهره گرفتن ( از چیزی )
ا↙️
#بهراییدن ( bahr. �y. id. an )
یا:
#بهراستن ( bahr. �st. an ) � 👈 بَهر� ( واژهٔ فارسی، به معنای نصیب، بخش، سهم، بهره، بخت و در نهایت از ریشهٔ نیاایرانیِ - bag به معنای اختصاص دادن، تقسیم کردن ) - - استن ( نشانهٔ مصدر ) ( هم ریشه ها را پایینِ صفحه ببینید. )
... [مشاهده متن کامل]
✨ نکته:
۱ - ستاکِ اکنونِ فعلِ بَهراستن می شود: بَهرای� ( بسنجید با: ویراستن —� ویرای . )
۲ - فعلِ بهراستن درواقع، دیسهٔ سادهٔ فعل های �بهره بردن، بهره جستن و بهره گرفتن� است.
▪️ مثال:
۱ - نیاکانِ ما سنگِ چخماق را می بَهراستند ( از سنگِ چخماق استفاده می کردند ) تا آتش تولید کنند.
۲ - امروزه ما برای تولید کردنِ آتش، کبریت یا فندک را می بَهراییم ( از کبریت یا فندک استفاده می کنیم. )
🎆 توجه:
🔹� #بهراست ( استفاده، استعمال، کاربرد )
� یا:� #بهرایش
▪️ مثال:
۱ - سالِ گذشته یک رادیوی سه موج خریدم، ولی تا کنون هیچ بَهراستی از آن نکرده ام ( هیچ استفاده ای از آن نکرده ام. )
۲ - هر چیز که خوار آید، روزی به بَهرایشی آید ( روزی از آن استفاده ای شود. )
🔸 #user کاربر، مصرف کننده، استفاده کننده
🔸 #بهراگر
یا: #بهراستار
یا: #بهراینده
یا: #بهرایش گر
یا: #کاربر
▪️مثال:
۱ - بهراگرهای ( مصرف کنندگانِ، استفاده کنندگانِ ) سفیدپوستِ موادِ مخدر در این کشور بسیار کمتر از همتاهایِ سیاه پوست شان دستگیر و بازداشت می شوند.
۲ - امروزه بَهراگرانِ ( استفاده کنندگان از ) تلفن همراه همهٔ پرداخت های خود را برخط انجام می دهند.
or: #disuse وضعیت یا حالتِ عدمِ استفاده
🔹 #نابهرایش
▪️مثال:
امروز از آن تالار پس از سال ها نابهرایش ( عدمِ استفاده ) دوباره بهره برداری شد.
🔸 #نابهراسته
▪️مثال:
دو خودروِ نابَهراسته ( بلااستفاده، استفاده نشده ) داشتند که سال ها بود در گاراژِ خانه شان خاک می خوردند.
🔹 #بهراور
یا: #بهرایا
یا: #سودمند
▪️مثال:
آیا شما هدف های بَهراوری ( مفیدی ) هم از این همه کوشش ِ شبانه روزی داشتید؟
🔸 #بهرایانه
یا: #بهراورانه
یا: #سودمندانه
▪️مثال:
ما می توانستیم بَهرایانه ( به شیوه ای مفید ) وقتِ آزادِ خود را سپری کنیم و دیدنی های شهر را ببینیم.
🔹 #usefulness فایده مندی
🔹 #بهرایایی
یا: #سودمندی
▪️مثال:
متخصصان بر این باور بودند که آن شیوهٔ آموزش بهرایاییِ ( کاراییِ، سودمندیِ، فایده مندیِ ) خود را از دست داده است.
🔸 #بهراستنی
یا: #بهراشو ( bahr. �. šow ) ( قابلِ بَهرایش )
یا: #بهراشوا ( bahr. �. šav� )
▪️مثال:
این نرم افزار هنوز در برخی از پژوهش ها بَهراستنی ( قابلِ استفاده ) است.
🔹 #بهراشوی ( bahr. �. šav. i )
یا: #بهراشوایی ( bahr. �. šav. �. yi )
▪️مثال:
برتریِ آشکارِ این کارشیوه نسبت به قبلی ها بهراشویِ ( قابلیتِ استفادهٔ ) آن در همهٔ آزمایش هاست.
🔸 #usably از دیدِ قابلِ استفاده بودگی، به شیوهٔ قابلِ استفاده
🔸 #بهراشوانه ( bahr. �. šav. �ne )
یا: #بهراشوایانه ( bahr. �. šav. �y. �ne )
یا: #بهرایانه
🔹 #بهرانشو ( bahr. �. na. šow )
یا: #بهرانشوا ( bahr. �. na. š av. � )
▪️مثال:
آبِ بسیاری از روستاهایِ این ایالت بهرانَشو ( غیرِقابلِ استفاده ) است.
🔸 #to_underuse
🔸 #کم بهراستن
یا: #کم بهراییدن
▪️مثال:
بسیاری از ورزشگاه ها در این شهر کم بَهراسته می شوند ( از . . . کم بهره برداری می شود. )
🔹 #to_reuse
🔹 #بازبهراستن
▪️مثال:
ما برای حفظِ منابعِ طبیعی در کشور باید این کیسه های پلاستیکی را بازمی بَهراستیم ( مکرراً استفاده می کردیم. )
🔸 #بازبهراشو ( b�z. bahr. �. šow )
▪️مثال:
من همیشه یک ساک دستیِ بازبَهراشو ( قابلِ استفادهٔ مجدد ) برای خرید با خود می بردم تا مجبور نشوم از کیسه های پلاستیکی بِبَهرایم ( استفاده کنم. )
🔹 #reusability قابلیتِ استفادهٔ مجدد
🔹 #بازبهراشوی ( b�z. bahr. �. ŝav. i )
▪️مثال:
بازبهراشوی شعارِ آن ها در فروشِ کالاهاشان بود اگرچه این شعار میزانِ فروشِ آن ها را پایین می آورد.
🔹� #useless� بی استفاده، بی فایده
🔹� #بی بهرایش
� یا:�� #نابهراسته
� یا:�� #بی کاربرد
� یا:�� #ناسودمند
▪️مثال:
سوخت که نباشد، خودرو بی بهرایش ( بی استفاده ) خواهد شد.
🔸� #بی بهرانه
� یا:�� #بی بهرایانه
▪️مثال:
من نمی خواستم کلِ روز را بی بَهرانه ( بی فایده وار ) با او بحث کنم.
🔹� #بی بهرایی
� یا:�� #بی بهراستگی
▪️مثال:
آن ها از بی بَهراییِ ( بی فایدگیِ ) تمرین هایشان گله داشتند.
🔸� #to_abuse سوء استفاده کردن
🔸� #بد_بهراستن ( بد استفاده کردن، غیرِمنصفانه استفاده کردن )
� یا:� #بد_بهراییدن
▪️مثال:
۱ - من هرگز فکر نمی کردم که او از اعتمادِ من به خود بدبَهرایَد ( سوءاستفاده کند. )
۲ - شهردار سال ها از قدرتِ بی مهارِ خود بَدبهراسته بود ( سوءاستفاده کرده بود، ) و برکناری کمترین مجازات برای او بود.
🔹� #abuse�� استفاده نادرست و غیرِمنصفانه
🔹� #بدبهراست ( bad. bahr. �st )
� یا:� #بد_بهرایش ( bad. bahr. �y. eš )
▪️مثال:
پژوهش ها نشان داد که بَدبهرایش ( سوءاستفاده ) از قدرت در آن کارخانه امری رواج یافته و پرسش ناپذیر بوده است
🔸� #بدبهراشو ( bad. bahr. �. šow )
▪️مثال:
تکل زدن در فوتبال ورزه ای خطرناک و بَدبَهراشو ( دارای قابلیتِ اجرای بد ) است.
🔹 #بدبهراگر
یا: #بدبهراستار
🔸� #to_misuse
🔸� #کژبهراستن ( نابِجا استفاده کردن، نادرست استفاده کردن )
� یا:� #کژ_بهراییدن
▪️مثال:
او از آغاز سرمایهٔ شرکت را کژمی بهراست ( از . . . استفادهٔ نابجا می کرد ) تا این که سرانجام مچش را گرفتند. )
🔹� #کژبهراست
� یا:� #کژبهرایش
▪️مثال:
۱ - او به کژبَهرایش ( بهره برداریِ نابِجا ) از پول ها و دارایی های شرکت متهم بود.
۲ - سامانهٔ رایانه ایِ جدیدِ شرکت ناضروری بود و نشان از کژبهرایشِ بودجهٔ شرکت از سویِ مدیر داشت.
🔸 #کژبهراگر
یا: #کژبهراستار
🔹� #بهره
� یا:�� #بهرایه
� یا:�� #سررسید
▪️مثال:
این پیمان نامه شما را ملزم می کند که بهرایهٔ زیادی برای این خرید بپردازید.
☑️ هم ریشه های دیگرِ #بهراییدن ، #بهرایش، #بهراور و #بهراست در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی 👈 سهم، بخش ➖ - baxeδra
اوستایی 👈 تقسیم کردن، اختصاص دادن ➖ - bag
فارسی میانه� 👈� نصیب، بهره، بخش ➖� bahrak
پارتی� 👈� بخش، نصیب، بهر ➖� bahr
سغدی 👈 عطا کردن ➖ - βγt
سکایی 👈 داده شده، عطاشده ➖ - būta
خوارزمی 👈 تقسیم کردن، دادن ➖ - bx
فارسی� 👈� بهر، بهره بخش، بخشیدن، بغ، باج، بخت
فارسی افغانستان 👈 بهره، نصیب ➖ baxč
کردی 👈 بهره، بخش ➖ baš
بلوچی� 👈� بهر، بخت ➖� bār, bahr
گزی� 👈� قرعه� ➖ b�r
یغنابی 👈 عطا کردن ➖ baxš
ارمنی ( از ایرانی ) � 👈� بخش، سهم، � ➖� bag
سانسکریت� 👈� تقسیم کردن� ➖� bh�jati
سانسکریت� 👈� اختصاص� ➖� - bhakt�
��������������������
��������������
کاربست
استفاده کردن = بهره مند شدن
مفید بودن = سودمند بودن
مفید بودن = سودمند بودن
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻استفاده = بهره برداری، کاربرد، کاربری، بکارگیری، سودجویی، بهره مندی، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری، سودبردن، سود
🔻استفاده از = به کارگیری، کاربری
... [مشاهده متن کامل]
🔻استفاده کردن = به کاربردن، بهره بردن، بهره برداشتن، سودجُستن
🔻استفاده کنیم = به کار بریم، بهره بگیریم
🔻حداقل استفاده = کمترین بهره، کمترین بهره مندی، پایین ترین سود
🔻حداکثر استفاده = بیشترین بهره، بیشترین بهره مندی، بالاترین سود
🔻سوءاستفاده = نارواگری، نادرستکاری، کَژبَهرِگی، کژبَهری، بَدبِکارگیری، کَژکاربرد، کژسود
🔻سوءاستفاده کردن = کژسودبردن، کَژبهره بردن
🔻غیرقابل استفاده = بیهوده، تباه، به دردنخور
🔻قابل استفاده = به کاربُردنی، بهره بُردنی
🔻مورد استفاده = به کاررفته، کاربری، کاربُرد
🔻مُستَفاد = سودداده، سودرسان، سودبرده، بهره گرفته، دریافته، مِنیدِه ( =فهمیده شده ) ، پِی بُرده، برآمده، برگرفته، به دست آمده
🔻مُستَفادشدن = دریافت شدن، مِنیدِه شدن، برگرفته شدن، برآمدن
✍نمونه:
🔺این معامله اونقدرام که فکر می کنی برام استفاده نداشت =
این دادوستد آن اندازه ها هم که می گَمانی ( گمان می کنی ) برایم سود نداشت
🔺از فرمایشات جنابعالی استفاده می کنم =
از فرمایش های شما بهره مند می شوم
از سخنان شما بهره می برم
از سخنان شما سود می برم
از گفتارتان بهره وَرَم
🔺استفاده از این وسیله خیلی خطرناک است =
کاربرد این ابزار بسیار بیمناک است
🔺نباید از کلمات بیگانه استفاده کرد =
نباید از واژه های بیگانه بهره برد
نباید واژه های بیگانه را به کار برد
🔺برای زراعت از بذر مخصوص استفاده می کنم =
برای کشاورزی از بَرز ویژه سود می برم
برای کشاورزی دانه های ویژه به کار می برم
برای کشاورزی بَرزهای ویژه را به کار می گیرم
برای کِشت دانه ی ویژه به کار می برم
بَرزِ ویژه می کارم
🔺این ابنیه غیرقابل استفاده اند =
این ساختمان ها کاربردی ندارند
این ساختمان ها سودی ندارند
این ساختمان ها به درد نمی خورند
این ساختمان ها بیهوده اند
🔺از سبزیجات مختلف استفاده شده تا غذا خوش طعم گردد =
سبزی های گوناگون به کار گرفته شده تا خوراک خوشمزه شود
سبزی های گوناگون به کار رفته تا خورش خوشمزه شود
🔺ازش استفاده نمی کنم =
به کارش نمی برم
🔺عدم تقارن اغلب در بناسازی مضر است، اما با این وجود، بعضی مواقع از آن در تکنیک و هنر استفاده می کنند =
ناسنجی در ساختمان سازی پُرگاه زیان آور است، ولی بااین همه، گاهی از آن در فَند و هنر بهره می برند
🔺با سوءاستفاده از موقعیتش اقدام به کلاهبرداری می کرد =
با کَژبَهری از جایگاهش دست به کلاهبردی می زد
🔺از این متن چنین مستفاد می شود که. . . =
از این نوشته چنین برمی آید که. . .
🔺جنس ها را با حداقل استفاده فروخت =
کالاها را با کمترین سود فروخت
🔺مورد استفاده ی این وسیله را می دانید؟ =
کاربری این افزار را می دانید؟
🔺به طریق صحیحی مورد استفاده قرار نگرفت =
به روش درستی به کار نرفت
🔺 قابل استفاده است؟ =
به کاربردنی است؟
به کار می آید؟
کار می کند؟
🔺غیرقابل استفاده است =
به کاربردنی نیست
به کار نمی آید
کار نمی کند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#استفاده #مستفاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان �ادب سار�
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻استفاده = بهره برداری، کاربرد، کاربری، بکارگیری، سودجویی، بهره مندی، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری، سودبردن، سود
🔻استفاده از = به کارگیری، کاربری
... [مشاهده متن کامل]
🔻استفاده کردن = به کاربردن، بهره بردن، بهره برداشتن، سودجُستن
🔻استفاده کنیم = به کار بریم، بهره بگیریم
🔻حداقل استفاده = کمترین بهره، کمترین بهره مندی، پایین ترین سود
🔻حداکثر استفاده = بیشترین بهره، بیشترین بهره مندی، بالاترین سود
🔻سوءاستفاده = نارواگری، نادرستکاری، کَژبَهرِگی، کژبَهری، بَدبِکارگیری، کَژکاربرد، کژسود
🔻سوءاستفاده کردن = کژسودبردن، کَژبهره بردن
🔻غیرقابل استفاده = بیهوده، تباه، به دردنخور
🔻قابل استفاده = به کاربُردنی، بهره بُردنی
🔻مورد استفاده = به کاررفته، کاربری، کاربُرد
🔻مُستَفاد = سودداده، سودرسان، سودبرده، بهره گرفته، دریافته، مِنیدِه ( =فهمیده شده ) ، پِی بُرده، برآمده، برگرفته، به دست آمده
🔻مُستَفادشدن = دریافت شدن، مِنیدِه شدن، برگرفته شدن، برآمدن
✍نمونه:
🔺این معامله اونقدرام که فکر می کنی برام استفاده نداشت =
این دادوستد آن اندازه ها هم که می گَمانی ( گمان می کنی ) برایم سود نداشت
🔺از فرمایشات جنابعالی استفاده می کنم =
از فرمایش های شما بهره مند می شوم
از سخنان شما بهره می برم
از سخنان شما سود می برم
از گفتارتان بهره وَرَم
🔺استفاده از این وسیله خیلی خطرناک است =
کاربرد این ابزار بسیار بیمناک است
🔺نباید از کلمات بیگانه استفاده کرد =
نباید از واژه های بیگانه بهره برد
نباید واژه های بیگانه را به کار برد
🔺برای زراعت از بذر مخصوص استفاده می کنم =
برای کشاورزی از بَرز ویژه سود می برم
برای کشاورزی دانه های ویژه به کار می برم
برای کشاورزی بَرزهای ویژه را به کار می گیرم
برای کِشت دانه ی ویژه به کار می برم
بَرزِ ویژه می کارم
🔺این ابنیه غیرقابل استفاده اند =
این ساختمان ها کاربردی ندارند
این ساختمان ها سودی ندارند
این ساختمان ها به درد نمی خورند
این ساختمان ها بیهوده اند
🔺از سبزیجات مختلف استفاده شده تا غذا خوش طعم گردد =
سبزی های گوناگون به کار گرفته شده تا خوراک خوشمزه شود
سبزی های گوناگون به کار رفته تا خورش خوشمزه شود
🔺ازش استفاده نمی کنم =
به کارش نمی برم
🔺عدم تقارن اغلب در بناسازی مضر است، اما با این وجود، بعضی مواقع از آن در تکنیک و هنر استفاده می کنند =
ناسنجی در ساختمان سازی پُرگاه زیان آور است، ولی بااین همه، گاهی از آن در فَند و هنر بهره می برند
🔺با سوءاستفاده از موقعیتش اقدام به کلاهبرداری می کرد =
با کَژبَهری از جایگاهش دست به کلاهبردی می زد
🔺از این متن چنین مستفاد می شود که. . . =
از این نوشته چنین برمی آید که. . .
🔺جنس ها را با حداقل استفاده فروخت =
کالاها را با کمترین سود فروخت
🔺مورد استفاده ی این وسیله را می دانید؟ =
کاربری این افزار را می دانید؟
🔺به طریق صحیحی مورد استفاده قرار نگرفت =
به روش درستی به کار نرفت
🔺 قابل استفاده است؟ =
به کاربردنی است؟
به کار می آید؟
کار می کند؟
🔺غیرقابل استفاده است =
به کاربردنی نیست
به کار نمی آید
کار نمی کند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#استفاده #مستفاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان �ادب سار�
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
🔷🔶🔹🔸
واژه استفاده
معادل ابجد 551
تعداد حروف 7
تلفظ 'estefāde
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: استفادَة] ‹استفادت›
مختصات ( اِ تِ دِ ) [ ع . استفادة ] ( مص م . )
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 551
تعداد حروف 7
تلفظ 'estefāde
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: استفادَة] ‹استفادت›
مختصات ( اِ تِ دِ ) [ ع . استفادة ] ( مص م . )
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
بهره گیری / کاربرد
نمونه:
اگر روز و روزگار همینگونه پیش برود، �مسکو� چاره ای جز کاربرد ( استفاده از ) واپسین جنگ ابزار نخواهد داشت.
برگرفته از یادداشتی در دست کار
نمونه:
اگر روز و روزگار همینگونه پیش برود، �مسکو� چاره ای جز کاربرد ( استفاده از ) واپسین جنگ ابزار نخواهد داشت.
برگرفته از یادداشتی در دست کار
فایده = بهره / سود
مفید = بهره مند / سود مند
استفاده = استبهره / استسود
است در استفعال ریشه ایرانی داره و به چم سفت شده و نهادینه شده می باشد
استوار / استخوان / ایستگاه / استکان و . . . . نمونه های این می باشند پس است سود = سودینه یا سودیزه شده
مفید = بهره مند / سود مند
استفاده = استبهره / استسود
است در استفعال ریشه ایرانی داره و به چم سفت شده و نهادینه شده می باشد
استوار / استخوان / ایستگاه / استکان و . . . . نمونه های این می باشند پس است سود = سودینه یا سودیزه شده
بکارگیری، استعمال، مصرف
بَهرِستاندن = استفاده کردن
بهرستانش = استفاده
بهرستانده = استفاده شده
بهرستانگر = استفاده کننده
{بهرستاندن : بهره به علاوه استاندن. رویهمرفته به معنای بهره گرفتن، فایده گرفتن و . . . }
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
بهرستانش = استفاده
بهرستانده = استفاده شده
بهرستانگر = استفاده کننده
{بهرستاندن : بهره به علاوه استاندن. رویهمرفته به معنای بهره گرفتن، فایده گرفتن و . . . }
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
بهره وری، بهره برداری
نمونه:
. . . دیگر نمی توانستند از سیاستِ تکه تکه نمودن کشورها یا سست و گوش به فرمان نگاه داشتن حکومت های مرکزی شان با بهره وری از نیروهای گریز از مرکز درون کشورها ( در بیش تر جاها، نیروهای ایلی ـ تباری! ) بر پایه ی آنچه که سیاست �جدایی بینداز و حکومت کن!� نام گرفته، سود جویند؛
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/01/blog - post_18. html
نمونه:
. . . دیگر نمی توانستند از سیاستِ تکه تکه نمودن کشورها یا سست و گوش به فرمان نگاه داشتن حکومت های مرکزی شان با بهره وری از نیروهای گریز از مرکز درون کشورها ( در بیش تر جاها، نیروهای ایلی ـ تباری! ) بر پایه ی آنچه که سیاست �جدایی بینداز و حکومت کن!� نام گرفته، سود جویند؛
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/01/blog - post_18. html
برداشت
بهره گیری . کاربرد
بهره بری
به کار بردن ، بهره بردن
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
یوجَن ( سنسکریت: یوجَنَ )
وینیو vinyu ( سنسکریت: وینیوگَ )
پِرِشَن ( سنسکریت: پرِشَنَ )
ویاپار ( سنسکریت: ویاپارَ )
یوجَن ( سنسکریت: یوجَنَ )
وینیو vinyu ( سنسکریت: وینیوگَ )
پِرِشَن ( سنسکریت: پرِشَنَ )
ویاپار ( سنسکریت: ویاپارَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)