استعناد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) آهنگ کسی کردن. || چیره شدن شتر و اسب بر مهار و رسن. || سر مشک بیرون نوردیده آب خوردن. || غالب گشتن قی. غالب گردیدن قی. || زنا کردن در قوم. || بعصا زدن مردم را. ( منتهی الارب ).