استعبار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) اشک فروآوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). گریستن. اشک باریدن. جاری گردیدن اشک. ( منتهی الارب ). || اندوهناک شدن. ( منتهی الارب ). || خواب گزاردن بر کسی تا او تعبیر کند. خواب گزاردن بر کسی جهت تعبیر کردن وی. ( منتهی الارب ). خواب با کسی گفتن تا بگزارد. ( تاج المصادر بیهقی ).