استطرادا

لغت نامه دهخدا

( استطراداً ) استطراداً. [اِ ت ِ دَن ْ ] ( ع ق ) بطریق استطراد. من باب استطراد.بوجه استطراد. طرداً للباب. رجوع به استطراد شود.

فرهنگ فارسی

بطریق استطراد بوجه استطراد طردا للباب .

پیشنهاد کاربران

تغییر یا انحراف موقت موضوع ، توسط نویسنده یا گوینده است که پس از طرح موضوع دوم ( استطرادی، انحرافی، فرعی ) بلافاصله به موضوع اول ( اصلی ) برمی گردد.
هرچند در ظاهر به نظر می رسد ( استطراد ) انحراف از موضوع است ولی ابدا خالی از لطف نیست و از منظر و سطحی دیگر ، با موضوع اصلی مرتبط است ، بنابراین می توان استطراد را نوعی سبک ادبی یا صنعت بلاغی تلقی کرد .
...
[مشاهده متن کامل]

محاوره ای و عامیانه استطراد ، آن است که مردم در جریان توصیف ماجرایی می گویند : " راستی این را هم داخل پرانتز بگویم "

به معنی انحراف یا تغییر موقت از موضوع اصلی توسط گوینده یا نویسنده است ، که پس از آنکه موضوع دوم ( انحرافی ) را طرح کرد و موضوع دوم ( انحرافی ) پایان یافت ، مجددا به موضوع اصلی بر می گردد.
هر چند ظاهرا موضوع دوم انحراف ( استطراد ) از موضوع اصلی است ، ولی خالی از لطف نیست و چه بسا از منظر و سطحی دیگر ، لااقل در قسمتی ، با موضوع اصلی مرتبط است.
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین می توان استطراد را نوعی سبک نویسندگی و صنعت بلاغی ، تلقی کرد.
معادل عامیانه و محاوره ای استطراد ، آن است که مردم در حال بیان ماجرایی می گویند " راستی این را هم در پرانتز بگویم "

بپرس