استشفاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شفاعت کردن خواستن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). شفاعت خواستن. ( منتهی الارب ) ( غیاث ). شفاعت کسی کردن خواستن. طلب شفاعت کردن : استشفعه الینا. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
شفاعت خواستن، طلب شفاعت کردن، شفاعت کسی راخواستن، به خواهشگری برانگیختن ( مصدر ) پایمرد خواستن خواهشگر جستن بخواهش بر انگیختن شفاعت خواستن طلب شفاعت کردن .
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) طلب شفاعت کردن ، شفاعت خواستن .