استرشاد

لغت نامه دهخدا

استرشاد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) براه شدن. || راه جستن. ( منتهی الارب ). راه راست جستن. طلب هدایت کردن. استهداء. راه راست خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). طلب رشد و راه راست کردن.

فرهنگ فارسی

طلب رشد و راه راست کردن، راه جستن، راهنمایی خواستن، طلب هدایت کردن، راه راست جستن وهدایت شدن
( مصدر ) ارشاد طلبیدن راهنمایی خواستن طلب هدایت کردن راه راست جستن . جمع : استرشادات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) راهنمایی خواستن ، راه راست جستن . ج . استرشادات .

فرهنگ عمید

۱. راهنمایی خواستن، طلب هدایت کردن.
۲. هدایت شدن.

پیشنهاد کاربران

استرشاد؛ راه راست خواستن. ( تاج المصادربیهقی ) . راه راست جستن. ( دهار ) . اهتداء؛ راه راست رفتن. ( منتهی الارب ) . رشد؛ راه راست. ( منتهی الارب ) ( دهار ) . صراط؛ راه راست. ( دهار ) . قصد؛ راه راست. مخرت
...
[مشاهده متن کامل]
؛ راه راست. منهاج ؛ راه راست. نجد؛ راه راست. نیسب ، نیسبان ؛ راه راست و روشن. هدی. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ) . و رجوع به ره راست در ماده ره شود.

بپرس