فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
جدول کلمات
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
راهبردی که از پیش تعیین شده جهت رسیدن به اهداف
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_strategize به معنای ابداع کردنِ یک طرحِ کامل برای رسیدن به موفقیت در موقعیت هایی مانندِ جنگ، سیاست، کار، صنعت و ورزش؛ طرحِ ( نظامی، سیاسی، ورزشی شغلی یا صنعتی ) تعیین و آماده کردن؛ و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#استراشتن ( estarāshtan )
یا:
#استرازیدن ( estarāzidan ) 👈 اِستَر ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - star به معنای گستردن و پهن کردن ) - - از ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانی - az به معنای راندن، پیش بردن، هدایت کردن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
۱ - ستاکِ حالِ اِستَراشتن می شود: اِستَراز . ( بسنجید با: افراشتن —� افراز . )
۲ - توجه کنید که واژه ی استراتژی از ( στρατηγός ( strategos در زبانِ یونانی می آید که به معنای فرمانده ی جنگ ( بخوانید "طراح و راهبرِ گستره ی سرزمینی" ) است. بنابراین، فعلِ جایگزینِ to strategize نباید معنایی کمتر از "نوعی رهبری کردن با کاربردِ طراحی های گسترده و رو به جلو" داشته باشد.
▪️مثال:
۱ - امروز کارمندانِ بلندپایه و مدیران در دفترِ اداره جمع شده، برای دو سالِ آینده می اِستَرازَند ( تعیینِ استراتژی می کنند. )
۲ - پس از ترورِ سردار سلیمانی، فرماندهانِ جنگ در هر دو کشورِ ایران و آمریکا پشتِ درهای بسته اِستَراشتند ( اِستَرازیدند، برای تعیینِ استراتژی رایزنی کردند. )
🔺توجه:
🔹 #strategy
🔹 #استرازه ( سَتارازِه )
▪️مثال:
۱ - او یک اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) عالی برای افزایشِ فروشِ کارگاه های صنایعِ دستی در کشور طراحی کرد.
۲ - با درنظرداشتِ اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) بلندمدت، می توان گفت پیشرفت ِ چندانی در روندِ آشتی میانِ ایران و آمریکا پدید نیامده است.
🔸 #strategic ( al )
🔸 #استراز شی ( اِستَرازِشی )
▪️مثال:
۱ - برتریِ طرحِ او این بود که دارای یک ارزیابیِ سنجیده از همه ی نقاطی بود که می توانستند اِستَرازِشی ( استراتژیک ) فرض شوند.
۲ - در چند سالِ واپسین، پهپادهای جنگی برای دفاع از کشور اهمیتی اِستَرازِشی ( استراتژیک ) یافته اند.
۳ - اسرائیل از دهه ی شصتِ میلادی به دنبالِ سلاح های اِستَرازِشیِ ( استراتژیکِ ) هسته ای بود و سرانجام بدان ها مجهز گردید.
🔹 #strategically
🔹 #استرازانه ( اِستَرازانه )
▪️مثال:
ما باید در پیوند با همسایِگان و توانِ دردسرآفرینی شان برای کشورمان اِستَرازانه ( به شیوه ی استراتژیک ) فکر کنیم، نه به شیوه ی "انشالله گربه است. "
🔸 #strategist
or: #strategian
or: #strategician
🔸 #استرازگر ( استَرازگَر )
▪️مثال:
دوره ای بود که اِستَرازگَرانِ ( استراتژیست های ) سیاسی و اقتصادی بُعدِ امنیتی نظامیِ اِستَرازه ( استراتژی ) را در نظر نمی گرفتند.
🔹 #strategizing
🔹 #استرازش ( اِسترازِش )
▪️مثال:
آن کار ساده تر از آن بود که بنشینی ساعت ها برای پردازش، اِستَرازِش ( استراتژی آرایی ) و طراحیِ آن وقت صرف کنی.
🔸 #strategized
🔸 #استراشته ( اِستَراشته )
یا: #استرازیده ( اِستَرازیده )
▪️مثال:
آن عملیات پیشتر در شورای امنیتِ ملی بررسی و اِستَراشته شده بود ( از دیدگاهِ استراتژیک ارزیابی شده بود، ) و نیازی به بررسیِ دوباره نداشت.
🔹 #nonstrategic
🔹 #نااسترازشی ( نااِستَرازِشی )
یا: #نااستراز ( نااستَراز )
▪️مثال:
آن کارها از امورِ نااِستَرازِشی بودند، و به طبع نیازی به بررسی ِشان در مجلس نبود.
🔸 #counterstrategy
🔸 #هنااستراز ( هُنااِستَراز )
🔺نکته:
برای توضیحِ پیشوندِ " هُنا " بروید به #پیشوندستان و #هنا .
🔹 #geostrategy استراتژیِ یک حکومت بر پایه ی مسائل ژئوپولیتیک
🔹 #زمین استرازه ( زَمین اِسترازه )
▪️مثال:
وضعیتِ آن دورانِ اروپا در ارتباطِ نزدیک بود با دشمنی های تاریخیِ دولت های اروپایی و زمین اِسترازه ی ( استراتژیِ ژئوپولیتیکِ ) همان روزِ همسایِگان.
🔸 #geostrategic ( al )
🔸 #زمین استراز ( زمین اِستَراز )
▪️مثال:
دسترسی به منابعِ آبی در آینده به یکی از امورِ زمین استَرازِ ( ژئواستراتژیکِ ) کشورهای جهان بدل خواهد شد.
🔹 #geostrategically
🔹 #زمین استرازانه ( زمین اِستَرازانه )
🔸 #stratagem طرحِ ترفندآمیز، که رقیب را شگفت زده می کند.
🔸 #استرازین ( اِستَرازین )
یا: #استرازام ( اِستَرازام )
🔺 نکته:
۱ - برای دیدنِ هم ریشه های جزءِ نخستِ استَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_obstruct .
۲ - برای دیدنِ جزءِ دومِ اِستَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_hegemonize .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
نوواژه برای جایگزینیِ #to_strategize به معنای ابداع کردنِ یک طرحِ کامل برای رسیدن به موفقیت در موقعیت هایی مانندِ جنگ، سیاست، کار، صنعت و ورزش؛ طرحِ ( نظامی، سیاسی، ورزشی شغلی یا صنعتی ) تعیین و آماده کردن؛ و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#استراشتن ( estarāshtan )
یا:
#استرازیدن ( estarāzidan ) 👈 اِستَر ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - star به معنای گستردن و پهن کردن ) - - از ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانی - az به معنای راندن، پیش بردن، هدایت کردن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
۱ - ستاکِ حالِ اِستَراشتن می شود: اِستَراز . ( بسنجید با: افراشتن —� افراز . )
۲ - توجه کنید که واژه ی استراتژی از ( στρατηγός ( strategos در زبانِ یونانی می آید که به معنای فرمانده ی جنگ ( بخوانید "طراح و راهبرِ گستره ی سرزمینی" ) است. بنابراین، فعلِ جایگزینِ to strategize نباید معنایی کمتر از "نوعی رهبری کردن با کاربردِ طراحی های گسترده و رو به جلو" داشته باشد.
▪️مثال:
۱ - امروز کارمندانِ بلندپایه و مدیران در دفترِ اداره جمع شده، برای دو سالِ آینده می اِستَرازَند ( تعیینِ استراتژی می کنند. )
۲ - پس از ترورِ سردار سلیمانی، فرماندهانِ جنگ در هر دو کشورِ ایران و آمریکا پشتِ درهای بسته اِستَراشتند ( اِستَرازیدند، برای تعیینِ استراتژی رایزنی کردند. )
🔺توجه:
🔹 #استرازه ( سَتارازِه )
▪️مثال:
۱ - او یک اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) عالی برای افزایشِ فروشِ کارگاه های صنایعِ دستی در کشور طراحی کرد.
۲ - با درنظرداشتِ اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) بلندمدت، می توان گفت پیشرفت ِ چندانی در روندِ آشتی میانِ ایران و آمریکا پدید نیامده است.
🔸 #استراز شی ( اِستَرازِشی )
▪️مثال:
۱ - برتریِ طرحِ او این بود که دارای یک ارزیابیِ سنجیده از همه ی نقاطی بود که می توانستند اِستَرازِشی ( استراتژیک ) فرض شوند.
۲ - در چند سالِ واپسین، پهپادهای جنگی برای دفاع از کشور اهمیتی اِستَرازِشی ( استراتژیک ) یافته اند.
۳ - اسرائیل از دهه ی شصتِ میلادی به دنبالِ سلاح های اِستَرازِشیِ ( استراتژیکِ ) هسته ای بود و سرانجام بدان ها مجهز گردید.
🔹 #استرازانه ( اِستَرازانه )
▪️مثال:
ما باید در پیوند با همسایِگان و توانِ دردسرآفرینی شان برای کشورمان اِستَرازانه ( به شیوه ی استراتژیک ) فکر کنیم، نه به شیوه ی "انشالله گربه است. "
🔸 #استرازگر ( استَرازگَر )
▪️مثال:
دوره ای بود که اِستَرازگَرانِ ( استراتژیست های ) سیاسی و اقتصادی بُعدِ امنیتی نظامیِ اِستَرازه ( استراتژی ) را در نظر نمی گرفتند.
🔹 #استرازش ( اِسترازِش )
▪️مثال:
آن کار ساده تر از آن بود که بنشینی ساعت ها برای پردازش، اِستَرازِش ( استراتژی آرایی ) و طراحیِ آن وقت صرف کنی.
🔸 #استراشته ( اِستَراشته )
یا: #استرازیده ( اِستَرازیده )
▪️مثال:
آن عملیات پیشتر در شورای امنیتِ ملی بررسی و اِستَراشته شده بود ( از دیدگاهِ استراتژیک ارزیابی شده بود، ) و نیازی به بررسیِ دوباره نداشت.
🔹 #نااسترازشی ( نااِستَرازِشی )
یا: #نااستراز ( نااستَراز )
▪️مثال:
آن کارها از امورِ نااِستَرازِشی بودند، و به طبع نیازی به بررسی ِشان در مجلس نبود.
🔸 #هنااستراز ( هُنااِستَراز )
🔺نکته:
برای توضیحِ پیشوندِ " هُنا " بروید به #پیشوندستان و #هنا .
🔹 #geostrategy استراتژیِ یک حکومت بر پایه ی مسائل ژئوپولیتیک
🔹 #زمین استرازه ( زَمین اِسترازه )
▪️مثال:
وضعیتِ آن دورانِ اروپا در ارتباطِ نزدیک بود با دشمنی های تاریخیِ دولت های اروپایی و زمین اِسترازه ی ( استراتژیِ ژئوپولیتیکِ ) همان روزِ همسایِگان.
🔸 #زمین استراز ( زمین اِستَراز )
▪️مثال:
دسترسی به منابعِ آبی در آینده به یکی از امورِ زمین استَرازِ ( ژئواستراتژیکِ ) کشورهای جهان بدل خواهد شد.
🔹 #زمین استرازانه ( زمین اِستَرازانه )
🔸 #stratagem طرحِ ترفندآمیز، که رقیب را شگفت زده می کند.
🔸 #استرازین ( اِستَرازین )
یا: #استرازام ( اِستَرازام )
🔺 نکته:
۱ - برای دیدنِ هم ریشه های جزءِ نخستِ استَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_obstruct .
۲ - برای دیدنِ جزءِ دومِ اِستَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_hegemonize .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
نقطه ای برای رسیدن. . .
مثال:
تیم باخت بود. اما تودقیقه نودبایک پنالتی به نقطه مطلوب رسید. .
پتالتی = استراتژی
بُرد= استراتژیک
مثال:
تیم باخت بود. اما تودقیقه نودبایک پنالتی به نقطه مطلوب رسید. .
پتالتی = استراتژی
بُرد= استراتژیک
تعیین هدف با برنامه ریزی بلند مدت
چیدمان ، چینش
استراتژی یعنی خط مشی و شیوه و روش کار برای رسیدن بهینه به هدف . استراتژیک یعنی با اهمیت بالا از جنبه های مختلف نه تنها از نظر اقتصادی و اجتماعی که حتی از نظر سیاسی و نظامی و در برخی موارد از نظر جغرافیایی و موقعیتی و به اصطلاح ژئو پلیتیک .
یعنی. خیلی مهم. اساسی . کار ساز
راهکار، طرح، ترفند و راهبرد
رهبری یا مدیریت هوشمندانه
برنامه ای برنامه ریزی شده ی کامل و سودمند
برنامه ریزی برای رسیدن به هدف
کاربردی و راهبردی
مهم و دارای کارایی
مهم و دارای کارایی
نظام مند
تصمیمی هدفمند وبرنامه ریزی شده بطوری که با کمترین هزینه بیشترین بهره وری حاصل شود
استراتژیک یک نقشه یا برنامه ریزی قبل از هر کاری برای بهتر رسیدن به خدف
حرکت برنامه ریزی شده ای که انجام میدهد
منطقه راهبردی،
استراتژیک:به منطقه جغرافیایی که به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، مذهبی و به خصوص نظامی، اهمیت و ارزش خاصی داشته باشند، منطقه راهبردی ( استراتژیک ) می گویند. مناطق راهبردی ( استراتژیک ) همواره مورد توجه قدرت های بزرگ بوده و بر سر تصاحب آن، جنگ هایی صورت گرفته است.
استراتژیک:به منطقه جغرافیایی که به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، مذهبی و به خصوص نظامی، اهمیت و ارزش خاصی داشته باشند، منطقه راهبردی ( استراتژیک ) می گویند. مناطق راهبردی ( استراتژیک ) همواره مورد توجه قدرت های بزرگ بوده و بر سر تصاحب آن، جنگ هایی صورت گرفته است.
نگرش نظامی
یک برنامه یا طرح از پیش تنظیم شده و کاربردی
مقابله ای حساب شده
استراتژیک کلمه ای ایست که نیاز به مفعول به دارد یعنی تفکر بر موفقیت یک برنامه ، و این تفکر یعنی راهبردی که موفقیت برنامه رو تضمین کند و راهبردی که بتواند در جزییات کاربردی به عمل شود
بـرنامه ریزی حـساب شده، برای هَـدفی بهـتر
راهبردی و حیاتی و اثر گذار
راهبردی
طرح کلی برای بهره برداری از منابع به منظور کسب یک موقعیت مطلوب است
طرح کلی برای بهره برداری از منابع به منظور کسب یک موفقیت مطلوب است
هدفمند با بازده بالا. . اقدام ریسکی با هدف دستیابی به نتیجه ای بسیار مطلوب
راه و یا راهکاری خاص و مهم
روش ، شیوه، محیط یا منطقه ایی با ارزش
روش ، شیوه، محیط یا منطقه ایی با ارزش
هوشمندانه
راهبرد و یا کاربرد
استراتژی یک کلمه پر معنی و پیچیده. میشه گفت چندین معنی شبیه به هم
راه خاص . فرار حساب شده. رسیدن به هدف. حریف ندارم. اساسی و دقیق. گریز. و . . .
راه خاص . فرار حساب شده. رسیدن به هدف. حریف ندارم. اساسی و دقیق. گریز. و . . .
حیاتی، اساسی ، بنیادین، ریشه ای، تعیین کننده
کاربردی
برنامه ریزی منظم و پر کاربرد، با در صد موفقیت بالا
برنامه ریزی شده
نقشه و راهبرد
سوق الجیشی. مربوط به لشکر آرایی. مربوط به صف آرایی.
فراراهبردی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٨)