اِستراب یک لغت با ریشه ی پارسی باستان و پارسی میانه ( پهلوی ) و به معنای ستارهی آبهاست . اِستر ( ester ) در زبان پهلوی به معنای ستاره است که اینجا در کنار آب قرار گرفته است. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
که ستاره آناهید ( چشمگیرترین و زیباترین ستاره آسمان ) و رود آمودریا ( همان جیحون که پرآب ترین و طولانی ترین رود ایران باستان بوده است ) از امتداد شرق ایران برخاسته اند ( از دید ناظر زمینی ) و هر دو در یک امتداد به سمت غرب حرکت میکردند. این پدیده موجب شد که ایرانیان باستان نیروی حاکم بر این رود و ستاره آناهید را یکی بدانند. از همین رو نیایشگاههای آناهید را در کنار جویها و چشمهها میساختند بنابراین اِستراب را منسوب به ستارهی آبهای روان یا ایزدبانوی بزرگ آبها ( آناهید یا آناهیتا ) می دانستند و اعتقاد داشتند اِستر یا ستاره ( نماد روشنایی ) و آب از یک چشمه اند و می گفتند آب روشنایی است وآناهید را ستاره همه ی آبهای روان میدانستند که مردم برای افزایش آبها از او تقاضای یاری میکردند و به نوعی آن را سرچشمه همهی باروری ها و رویشها میدانستند. به همین دلیل سرزمین هایی آباد که آب زلال و رود جاری داشتند و دارای عمارت بودند را �اِستراب� ( یعنی محلی که راستای حرکت ستاره آناهید و نیروی حاکم برآن موجب جاری شدن آب و آبادی شده ) مینامیدند . همچنانکه در قدیم آستارا و مناطق آنسوی رودیان ( سفید رود ) گیلان را نیز اِستراب مینامیدند. اِستِراب ( esterab ) بصورت اِستَراب ( estarab ) نیز گاهی خوانده شده است.
از واژه استراب و ریشه پهلوی میباشد و به معنای ستاره آبها، آبادانی و عمارت و منسوب به ایزدبانوی آبهای روان میباشد.
استرابی از واژه استرا گرفته که به استراب قلب شدهاست. در لغت استرا به معنای آسمان نیز به کار برده شده است در حقیقت واژه استرابی به آسمانی تعبیر می شود
. البته استراء در لغت به معنای اختیار کردن چیزی نیز به کار رفته است
. البته استراء در لغت به معنای اختیار کردن چیزی نیز به کار رفته است