استراب

لغت نامه دهخدا

استراب. [ ] ( اِخ ) نام ناحیتی است از آنسوی رودیان بگیلان. ( حدودالعالم ).

فرهنگ فارسی

ناحیتی از آن سوی رودیان به گیلان

پیشنهاد کاربران

 اِستراب یک لغت با ریشه ی پارسی باستان و پارسی میانه ( پهلوی ) و به معنای ستاره‏ی آبهاست . اِستر ( ester ) در زبان پهلوی به معنای ستاره است که اینجا در کنار آب قرار گرفته است. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند
...
[مشاهده متن کامل]
که ستاره آناهید ( چشمگیرترین و زیباترین ستاره آسمان ) و رود آمودریا ( همان جیحون که پرآب ترین و طولانی ترین رود ایران باستان بوده است ) از امتداد شرق ایران برخاسته اند ( از دید ناظر زمینی ) و هر دو در یک امتداد به سمت غرب حرکت میکردند. این پدیده موجب شد که ایرانیان باستان نیروی حاکم بر این رود و ستاره آناهید را یکی بدانند. از همین رو نیایشگاه‏های آناهید را در کنار جوی‏ها و چشمه‏ها می‏ساختند بنابراین اِستراب را منسوب به ستاره‏ی آبهای روان یا ایزدبانوی بزرگ آبها ( آناهید یا آناهیتا ) می دانستند و اعتقاد داشتند اِستر یا ستاره ( نماد روشنایی ) و آب از یک چشمه اند و می گفتند آب روشنایی است وآناهید را ستاره همه ی آبهای روان میدانستند که مردم برای افزایش آبها از او تقاضای یاری میکردند و به نوعی آن را سرچشمه همه‏ی باروری ‏ها و رویش‏ها می‏دانستند. به همین دلیل سرزمین هایی آباد که آب زلال و رود جاری داشتند و دارای عمارت بودند را �اِستراب� ( یعنی محلی که راستای حرکت ستاره آناهید و نیروی حاکم برآن موجب جاری شدن آب و آبادی شده ) می‏نامیدند . همچنانکه در قدیم آستارا و مناطق آنسوی رودیان ( سفید رود ) گیلان را نیز اِستراب می‏نامیدند. اِستِراب ( esterab ) بصورت اِستَراب ( estarab ) نیز گاهی خوانده شده است.

استراب ربطی به واژه اضطراب ندارد. اِسـتراب یک لغت با ریشه ی پارسی باسـتان و پارسی میانه ( پهلوی ) و به معنای سـتاره‏ی آبهاست . اِسـتر ( ester ) در زبان پهلوی به معنای ستاره است که اینجا در کنار آب قرار گرفـته است.
ترس درونی
استرآب=یعنی استر همان قاطر که خودرا در آب می بیند و می ترسد واضطراب می گیرد توضیح کامل در اضطراب_ آبادیس
استرس داشتن