استذ اب

لغت نامه دهخدا

( استذآب ) استذآب. [ اِ ت ِذْ ] ( ع مص ) اًستذاءَب َ النَقَدُ؛ گوسپندکی گرگ شد، و آن مثل است و در حق شخصی گویند که خوار و حقیر باشد و خود را بزرگ و برتر نماید. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( استذ آب ) گوسفندکی گرگ شد و آن مثل آن است و در حق کسی گویند که خوار و حقیر باشد و خود را بزرگ و برتر نماید .

پیشنهاد کاربران

بپرس