لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) دریافتن درک کردن . ۲ - خرده گرفتن خرده دریافتن غلط گرفتن بر جبران کردن تلافی کردن . ۳ - ( اسم ) دریافت اندریافت : استدراک مافات امکان ندارد. ۴ - رفع توهم از کلام سابق . جمع : استدراکات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (ادبی ) در بدیع، سرودن شعری که در آن کلماتی آورده شود که ابتدا گمان هجو رود و بعد کلماتی که دلالت بر مدح کند، مانندِ این شعر: اثر میر نخواهم که بماند به جهان / میر خواهم که بماند به جهان در، اثرا (رودکی: ۴۹۱ )، یا شعری که در مصراع اول آن گمان مدح برود و در مصراع دوم معلوم شود که هجو است، مانندِ این شعر: سپهسالار لشکرشان یکی لشکرشکن کآری / شکسته شد از او لشکر ولیکن لشکر ایشان (عنصری: ۳۴۵ ).
۳. [قدیمی] طلب دریافت چیزی کردن.
۴. [قدیمی] تلافی و تدارک کردن، جبران کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] استدراک (علم بدیع). یکی از اصطلاحات بکار رفته در ادبیات فارسی، استدراک بوده که در لغت به معنی ««دریافتنِ چیزی» می باشد. ادبا برای این اصطلاح برداشت های متفاوتی ارائه کرده اند، که در این مقاله به آن می پردازیم.
در لغت به معنی «دریافتنِ چیزی»، و در اصطلاح علم بدیع آن است که در آغاز سخن توهّمی ایجاد کنند، و سپس سیاق سخن را تغییر دهند، و از آن در القای معنایی متفاوت و مغایر معنی اوّل سود جویند، چنان که در آغاز سخن تصوّر شود که گوینده قصد مذمّت دارد و سپس معلوم شود که مقصود او مدح بوده است، یا آن که گمان کنند که قصد عذرخواهی دارد و سپس معلوم شود که مقصود او ریشخند بوده است، مانند:نمی خواهم که در چشمم نشینی •••• که این جا هم مـیانِ مـردمان است (آزاد کشمیری)از مصراع اوّل این بیت، اظهار نفرت و انزجار از معشوق تصوّر می شود، امّا از مصراع دوم معلوم می شود که نهایت غیرت و محبّت به معشوق مراد بوده است.از این صنعت با عنوان «رجوع»، «استدراک و رجوع» و «استدراک الابتداء» نیز یاد شده است. و نوع انتقال از معنی منفی به معنی مثبت، که عموم مردم آن را بیشتر با نام «زشت و زیبا» می شناسند، با عنوان «مدح شبیه به ذمّ»، و «هجو ملیح» و نوع انتقال از معنی مثبت به معنی منفی، با عنوان «ذمِّ شبیه به مدح» نیز خوانده شده است.
شرط صحت استدراک
استدراک به شرطی در شمار صنایع بدیع قرار می گیرد که، با نکته ای ظریف همراه باشد که بر زیبایی کلام بیفزاید، یا هدفی چون تاکید و مبالغه در کار باشد.
استدارک ناپسند
علمای بلاغت، استفاده از استدراک را در مقام مدح ناپسند شمرده اند، زیرا در این صنعت، تا متکلّم بخواهد به موضوع مدح بازگردد، عیشِ ممدوح ناخوش شده، و لذّتِ سخن از میان می رود و استعمال آن را در مَطْلَعِ سخن بیشتر منع کرده اند. امّا آوردن استدراک در مقام هجا، هَزل، و طنز پسندیده است.از روش های رایج استدراک، آوردن حروف استثنا (مانند: جز، مگر، لکن) است.
سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۶.
...
در لغت به معنی «دریافتنِ چیزی»، و در اصطلاح علم بدیع آن است که در آغاز سخن توهّمی ایجاد کنند، و سپس سیاق سخن را تغییر دهند، و از آن در القای معنایی متفاوت و مغایر معنی اوّل سود جویند، چنان که در آغاز سخن تصوّر شود که گوینده قصد مذمّت دارد و سپس معلوم شود که مقصود او مدح بوده است، یا آن که گمان کنند که قصد عذرخواهی دارد و سپس معلوم شود که مقصود او ریشخند بوده است، مانند:نمی خواهم که در چشمم نشینی •••• که این جا هم مـیانِ مـردمان است (آزاد کشمیری)از مصراع اوّل این بیت، اظهار نفرت و انزجار از معشوق تصوّر می شود، امّا از مصراع دوم معلوم می شود که نهایت غیرت و محبّت به معشوق مراد بوده است.از این صنعت با عنوان «رجوع»، «استدراک و رجوع» و «استدراک الابتداء» نیز یاد شده است. و نوع انتقال از معنی منفی به معنی مثبت، که عموم مردم آن را بیشتر با نام «زشت و زیبا» می شناسند، با عنوان «مدح شبیه به ذمّ»، و «هجو ملیح» و نوع انتقال از معنی مثبت به معنی منفی، با عنوان «ذمِّ شبیه به مدح» نیز خوانده شده است.
شرط صحت استدراک
استدراک به شرطی در شمار صنایع بدیع قرار می گیرد که، با نکته ای ظریف همراه باشد که بر زیبایی کلام بیفزاید، یا هدفی چون تاکید و مبالغه در کار باشد.
استدارک ناپسند
علمای بلاغت، استفاده از استدراک را در مقام مدح ناپسند شمرده اند، زیرا در این صنعت، تا متکلّم بخواهد به موضوع مدح بازگردد، عیشِ ممدوح ناخوش شده، و لذّتِ سخن از میان می رود و استعمال آن را در مَطْلَعِ سخن بیشتر منع کرده اند. امّا آوردن استدراک در مقام هجا، هَزل، و طنز پسندیده است.از روش های رایج استدراک، آوردن حروف استثنا (مانند: جز، مگر، لکن) است.
سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۶.
...
wikifeqh: استدراک_(علم_بدیع)
دانشنامه آزاد فارسی
اِسْتِدْراک
(در لغت به معنی دریافتن) اصطلاحی در علم بدیع. کلامی که ازجمله یا مصراعِ اولِ آن چنین برآید که گوینده قصد بدگویی دارد، اما جمله یا مصراعِ دوم این شبهه را رفع کند. در کل، رفع ابهام از کلام پیشین است: اثر میر نخواهم که بماند به جهان/میر خواهم که بود مانده به جای اثرا (رودکی).
(در لغت به معنی دریافتن) اصطلاحی در علم بدیع. کلامی که ازجمله یا مصراعِ اولِ آن چنین برآید که گوینده قصد بدگویی دارد، اما جمله یا مصراعِ دوم این شبهه را رفع کند. در کل، رفع ابهام از کلام پیشین است: اثر میر نخواهم که بماند به جهان/میر خواهم که بود مانده به جای اثرا (رودکی).
wikijoo: استدراک
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید