استدامه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - همیشه خواستن پیوسته خواستن دوام چیزی را خواستن . ۲ - بدرنگ انداختن . ۳ - ( مصدر ) همیشه بودن . ۴ - ( اسم ) همیشگی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دوام چیزی را خواستن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید