استخوان رنگ. [ اُ ت ُ خوا / خا رَ ] ( اِ مرکب )استخوان رند. ( مؤید الفضلاء ) ( برهان ) ( سروری ) ( لسان الشعراء ). استخوان ربا. ( جهانگیری ). همای. ( برهان ).