داور سایت" تدبّر" به نظر قبلی اعتراض ونقد کرد:
http://tadabbor. org/default. aspx?page=tadabbor&SOID=43&AYID=54&TPIV=T6
ودر جواب آخر دادم ومنتشر نکرد:
تکرار المُکَرَّرات:
1 - از اینکه کلمه "إستَخَفَّ" به معنی "سبک شمردن عقل دیگران را" ذکر کردم در اوّل معنی به زبان عربی"استفزّهم واهانهم"
... [مشاهده متن کامل]
که در "لسان العرب" ذکر شد وبه همه تفاسیر سپس سرایت کرد وازش تبعیت شد!
واین معنی تکرار المُکَرَّرات واصرار بر نظر یک شخص بود وهست؛
لذا من از شرح مفصّل به این معنی پرهیز کردم.
وعدم توجّه داور محترم به نوشته نخست اشکاراست یا به عربی مسلّط نیست!
2 - در ترجمه آیه "فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ"
در این سایت ( تدبّر )
توسط "آیت الله مشکینی" به این نحو:
پس ( در مقابل تهدید و نیرنگ آنان ) صبر کن . . . تو را به سبکی و اضطراب وادارند!
تهدید به چی؟
از کجا آورد؟
هرچه هست دلالت تاریخی دارد براینکه "استخف" به واقعیتها: تهدید به قتل وتهجیر وشکنجه و. . .
3 - لغتنامه �التحقیق فی کلمات القرآن الکریم� کلمه "خفف" وجود نداره بلکه همین که ذکر کردم "خفّ" هست!وبا تغییر کلمات "لسان العرب" توضیح ناقص داد!
وهیچ توضیحی مفصلی ذکر نشد وکاملا نقل از "لسان العرب" وتکرار المُکَرَّرات ونظر یک شخص واحد لاغیر وسند تاریخی ندارد.
واین لغتنامه ناقص ومختصر المکررات هست بر حسب نظر اقای مصطفوی بود!
( که برای سهولت فهم مخاطبان، ترجمه شد ) نه برای ریشه واصل دقیق ومفصّل واژهای قرآنی! ( برای راحتی عموم! ) .
4 - این عبارت داور:
ریشه کلمات به دلخواه ما تعیین نمی شود. پیداکردن ریشه کلمات، با دانستن اصول قواعد عربی میسر است.
برای من حد اقل ثابت شد کاملاً بر عکس:
ریشه کلمات به دلخواه اکثریّت مترجمین ومفسرین تعیین می شود وعوض میکنند. پیداکردن ریشه کلمات، با دانستن اصول قواعد عربی میسر نیست؛ ومتکی بر تکرار المکررات از یک نفر واز یک نظر شخصی بود وهست!
5 - در کلام وخطب وتاریخ عرب قدیمتر از "لسان العرب" اینطوری ذکر شد:
الخِیفة اصلها خِوفة
إستَخَفَّ اصلها إستَخَوفَّ
بدلالت این آیات:
تَخافُونَهُمْ کَخیفَتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ
6 - سبک شمردن عقل دیگران را نتیجه ( تحصیل حاصل ) " خوف وتهدید وتهجیر وتحریم وإرعاب"بود و هست؛ نه بر عکس.
و"مؤلّف "لسان العرب" نتیجه "الخوف": " استهانه واستفزاز و تحقیر" ( خِفّت ) " ذکر کرد واصل المعنی ( هراساندن ) تکرار نکرد.
7 - همه یادداشتهای من عبارت از "سرنخ" برای "أهل تدبّر" هست وپرهیز از تکرار نظرات دیگران بوده است.
ووظیفت هر محقق اینکه رجوع به حقایق وکشف اسناد نه صرفا اتکا بر نظرات متکرر دیگران است؛ چون معتبرند ومعروفند!
8 - بازهم توضیحات هست اگه لازمه بیشتر توضیح بدهم وبازهم تکرار کنم "تکرار المکررات" را میپردازم!!
. . .
. . .
ودر جواب آخر دادم ومنتشر نکرد:
تکرار المُکَرَّرات:
1 - از اینکه کلمه "إستَخَفَّ" به معنی "سبک شمردن عقل دیگران را" ذکر کردم در اوّل معنی به زبان عربی"استفزّهم واهانهم"
... [مشاهده متن کامل]
که در "لسان العرب" ذکر شد وبه همه تفاسیر سپس سرایت کرد وازش تبعیت شد!
واین معنی تکرار المُکَرَّرات واصرار بر نظر یک شخص بود وهست؛
لذا من از شرح مفصّل به این معنی پرهیز کردم.
وعدم توجّه داور محترم به نوشته نخست اشکاراست یا به عربی مسلّط نیست!
2 - در ترجمه آیه "فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ"
در این سایت ( تدبّر )
توسط "آیت الله مشکینی" به این نحو:
پس ( در مقابل تهدید و نیرنگ آنان ) صبر کن . . . تو را به سبکی و اضطراب وادارند!
تهدید به چی؟
از کجا آورد؟
هرچه هست دلالت تاریخی دارد براینکه "استخف" به واقعیتها: تهدید به قتل وتهجیر وشکنجه و. . .
3 - لغتنامه �التحقیق فی کلمات القرآن الکریم� کلمه "خفف" وجود نداره بلکه همین که ذکر کردم "خفّ" هست!وبا تغییر کلمات "لسان العرب" توضیح ناقص داد!
وهیچ توضیحی مفصلی ذکر نشد وکاملا نقل از "لسان العرب" وتکرار المُکَرَّرات ونظر یک شخص واحد لاغیر وسند تاریخی ندارد.
واین لغتنامه ناقص ومختصر المکررات هست بر حسب نظر اقای مصطفوی بود!
( که برای سهولت فهم مخاطبان، ترجمه شد ) نه برای ریشه واصل دقیق ومفصّل واژهای قرآنی! ( برای راحتی عموم! ) .
4 - این عبارت داور:
ریشه کلمات به دلخواه ما تعیین نمی شود. پیداکردن ریشه کلمات، با دانستن اصول قواعد عربی میسر است.
برای من حد اقل ثابت شد کاملاً بر عکس:
ریشه کلمات به دلخواه اکثریّت مترجمین ومفسرین تعیین می شود وعوض میکنند. پیداکردن ریشه کلمات، با دانستن اصول قواعد عربی میسر نیست؛ ومتکی بر تکرار المکررات از یک نفر واز یک نظر شخصی بود وهست!
5 - در کلام وخطب وتاریخ عرب قدیمتر از "لسان العرب" اینطوری ذکر شد:
الخِیفة اصلها خِوفة
إستَخَفَّ اصلها إستَخَوفَّ
بدلالت این آیات:
تَخافُونَهُمْ کَخیفَتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ
6 - سبک شمردن عقل دیگران را نتیجه ( تحصیل حاصل ) " خوف وتهدید وتهجیر وتحریم وإرعاب"بود و هست؛ نه بر عکس.
و"مؤلّف "لسان العرب" نتیجه "الخوف": " استهانه واستفزاز و تحقیر" ( خِفّت ) " ذکر کرد واصل المعنی ( هراساندن ) تکرار نکرد.
7 - همه یادداشتهای من عبارت از "سرنخ" برای "أهل تدبّر" هست وپرهیز از تکرار نظرات دیگران بوده است.
ووظیفت هر محقق اینکه رجوع به حقایق وکشف اسناد نه صرفا اتکا بر نظرات متکرر دیگران است؛ چون معتبرند ومعروفند!
8 - بازهم توضیحات هست اگه لازمه بیشتر توضیح بدهم وبازهم تکرار کنم "تکرار المکررات" را میپردازم!!
. . .
. . .
إستَخَفَّ: زیاد ترساند، بشکل وحشتناک ووسیع هراس انداخت؛
از فعل خاف = خوف نه خفّ = خفیف.
تشدید إستخوَف = إستَخَفَّ. ( تَخَوُّف )
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ47
... [مشاهده متن کامل]
وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ36
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ
فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ112
وبر فرض از فعل "خفّ" = إستخفّ القوم: تفرقوا وقلّوا
ای پراکنده شدند وکم شدند.
یا به معنیه "استفزّهم واهانهم"
این سیاست "تخویف وإرعاب ووحشت وزندنی کردن وشکنجه دادن وإعدام وقتل عام ومصادره اموال
وغصب واعتداء وتفریق ( تفرقه کردن ) وتقلیل. . . "؛ دین حکومتهای دیکتاتوری وفرعونی وستمگرانه بود وهست.
انبیاء علیهم السلام توانستند مردم را از ظلم وإستخفاف طواغیت نجات کنند
( تخویف وتفریق = خَوِّف وفرِّق؛ تسد )
"آمنهم من خوف"
وبه معنی"سبک مغز شمردن " کاملا غیر واقعی وغیر منطقی واشتباه است.
هیچ کسی نمیتواند با سبک مغز شمردن دیگران را بر انها مسلط بشود مگه احمق یا نادان یا جاهل یا مجنون یا ناتوان یا ضعیف یا کودک هستند.
از فعل خاف = خوف نه خفّ = خفیف.
تشدید إستخوَف = إستَخَفَّ. ( تَخَوُّف )
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ47
... [مشاهده متن کامل]
وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ36
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ
فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ112
وبر فرض از فعل "خفّ" = إستخفّ القوم: تفرقوا وقلّوا
ای پراکنده شدند وکم شدند.
یا به معنیه "استفزّهم واهانهم"
این سیاست "تخویف وإرعاب ووحشت وزندنی کردن وشکنجه دادن وإعدام وقتل عام ومصادره اموال
وغصب واعتداء وتفریق ( تفرقه کردن ) وتقلیل. . . "؛ دین حکومتهای دیکتاتوری وفرعونی وستمگرانه بود وهست.
انبیاء علیهم السلام توانستند مردم را از ظلم وإستخفاف طواغیت نجات کنند
( تخویف وتفریق = خَوِّف وفرِّق؛ تسد )
"آمنهم من خوف"
وبه معنی"سبک مغز شمردن " کاملا غیر واقعی وغیر منطقی واشتباه است.
هیچ کسی نمیتواند با سبک مغز شمردن دیگران را بر انها مسلط بشود مگه احمق یا نادان یا جاهل یا مجنون یا ناتوان یا ضعیف یا کودک هستند.