استخراج کردن


معنی انگلیسی:
mine, to work or exploit, to decipher

مترادف ها

exploit (فعل)
بکار انداختن، بکار بردن، استخراج کردن، استثمار کردن، بهره برداری کردن از

extract (فعل)
اقتباس کردن، بیرون کشیدن، استخراج کردن، عصاره گرفتن

elicit (فعل)
بیرون کشیدن، استنباط کردن، استخراج کردن

pan (فعل)
بهم پیوستن، استخراج کردن، به باد انتقاد گرفتن، بهم جور کردن

educe (فعل)
گرفتن، استنباط کردن، استخراج کردن

draw out (فعل)
بیرون کشیدن از، استخراج کردن، طولانی کردن، طول دادن

فارسی به عربی

انتزع , ماثرة , مغلاة , مقتطف

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتاهای پارسی:
برونکِشیدن
فراکِشیدن
اقتباس کردن ، گرفتن ، اخذ کردن

بپرس