لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) حاصل خواستن طلب حصول نتیجه گرفتن . جمع : استحصالات .
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] حاصل کردن، به دست آوردن.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
به دست آوردن. دست آورد. دستاورد. بیرونش:استحصال.
دستاورد آب.
دستاورد:نفت.
دستاورد:گاز.
بیرونش آب.
. . . .
دستاورد آب.
دستاورد:نفت.
دستاورد:گاز.
بیرونش آب.
. . . .
استحصال: بدست آوردن محصول از منابع طبیعی مانند استحصال خاویار، استحصال مواد معدنی
منبع: فرهنگ موضوعی فارسی تألیف استاد بهروز صفرزاده
منبع: فرهنگ موضوعی فارسی تألیف استاد بهروز صفرزاده
استحصال: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
افشوم afŝum ( سغدی )
اسوا esvā ( سغدی: esxvāy )
افشوم afŝum ( سغدی )
اسوا esvā ( سغدی: esxvāy )
🇮🇷 همتاهای پارسی:
دستاوردخواست
دستاوردکرد
دستاوردخواست
دستاوردکرد
حاصل
بازآوری
کسب اطلاعات، کسب موضوع
حاصل شده ، بدست آمده ، نتیجه شده،
گرفته شده . . .
گرفته شده . . .
خارج کردن ، بیرو ن اوری
بدست اوردن وحاصل شدن وگرفتن و استخراج کردن
بدست آوردن ، حاصل کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)