استحداث. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نو گرفتن. ( تفلیسی ). نو آوردن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). نو یافتن. ( منتهی الارب ). نو کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). نو پیدا کردن. ( وطواط ).
نو آوردن، نوپیداکردن، نوخواستن، نوکردن( مصدر ) ۱ - تازه یافتن . ۲ - نو آوردن نو پدید کردن . جمع استحداث