استثنا قائل شدن

مترادف ها

demur (فعل)
استثنا قائل شدن، درنگ کردن، کمرویی کردن، تقاضای درنگ یا مکی کردن

پیشنهاد کاربران

به شمار نیاوردن، نادیده گرفتن، بیرون کردن، جدا کردن، سوا کردن
استثنا قاعل شد

بپرس