استثمار
/~estesmAr/
مترادف استثمار: بهره جویی، بهره کشی، بهره گیری، سلطه جویی، سلطه گری
برابر پارسی: بهره کشی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - میوه چیدن . ۲ - میوه خواستن . ۳ - نتیجه خواستن . ۴ - کسی را بکاری واداشتن و از دسترنج او بهره بردن . ۵ - تحت تسلط و بهره برداری در آوردن مملکتی قوی مملکتی ضعیف را .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (سیاسی ) استفادۀ ناعادلانۀ کشورهای قوی از منابع اقتصادی کشورهای ضعیف.
۳. بهره گرفتن از چیزی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به بهره کشی به ناحق از دیگران استثمار می گویند.
این واژه از ریشه «ث م ر» به معنای میوه و حاصل هر شیء است و در اصطلاح به بهره کشی یک طرفه و تصاحب دسترنج دیگران گفته شده ، و مرادف با « استغلال » است.
استثمار در قرآن
واژه استثمار در قرآن کریم نیامده است؛ اما از واژه های «عَبَّدْتَ» و نیز برخی آیات دیگر در ارتباط با سوء استفاده از زنان و فرزندان قابل استفاده است، افزون بر آن، مصادیق متعددی از استثمار و ابعاد گوناگون حقوقی و اخلاقی آن در آیات فراوانی از قرآن مورد توجّه قرار گرفته است.
حکم معاملات استثماری
این پدیده در قرآن از نگاهی کلی، امری ناروا و تعرضی ظالمانه و غاصبانه به شمار رفته و برخلاف فطرت انسانها و سنت الهی و سبب نابودی جامعه تلقی شده و هرگونه رابطه استثمارگرایانه، حرام و معاملات استثماری به سبب تضییع حقوق دیگران، باطل شمرده شده است.
این واژه از ریشه «ث م ر» به معنای میوه و حاصل هر شیء است و در اصطلاح به بهره کشی یک طرفه و تصاحب دسترنج دیگران گفته شده ، و مرادف با « استغلال » است.
استثمار در قرآن
واژه استثمار در قرآن کریم نیامده است؛ اما از واژه های «عَبَّدْتَ» و نیز برخی آیات دیگر در ارتباط با سوء استفاده از زنان و فرزندان قابل استفاده است، افزون بر آن، مصادیق متعددی از استثمار و ابعاد گوناگون حقوقی و اخلاقی آن در آیات فراوانی از قرآن مورد توجّه قرار گرفته است.
حکم معاملات استثماری
این پدیده در قرآن از نگاهی کلی، امری ناروا و تعرضی ظالمانه و غاصبانه به شمار رفته و برخلاف فطرت انسانها و سنت الهی و سبب نابودی جامعه تلقی شده و هرگونه رابطه استثمارگرایانه، حرام و معاملات استثماری به سبب تضییع حقوق دیگران، باطل شمرده شده است.
wikifeqh: استثمار
[ویکی فقه] استثمار (قرآن). استثمار، عبارت است از بهره کشی یک طرفه و کسی را به کاری واداشتن و از دست رنج او بهره بردن.
اصل آن از ثمر به معنای میوه و انواع مال است. در این مدخل از واژه های «استحیا» و مشتقات آن، «عبدت»، و نیز عبارت هایی که مفید بهره کشی ظالمانه است، مانند: «لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء» «کنیزان خود را در صورتی که تمایل به پاکدامنی دارند برای اینکه متاع زندگی دنیا را بجویید به زنا وادار مکنید».
← نهی از سوءاستفاده و استثمار
«لایحل لکم ان ترثوا النساء کرها» «برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید» و «لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا» «برای اینکه متاع زندگی دنیا را بجویید» استفاده شده است.
اصل آن از ثمر به معنای میوه و انواع مال است. در این مدخل از واژه های «استحیا» و مشتقات آن، «عبدت»، و نیز عبارت هایی که مفید بهره کشی ظالمانه است، مانند: «لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء» «کنیزان خود را در صورتی که تمایل به پاکدامنی دارند برای اینکه متاع زندگی دنیا را بجویید به زنا وادار مکنید».
← نهی از سوءاستفاده و استثمار
«لایحل لکم ان ترثوا النساء کرها» «برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید» و «لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا» «برای اینکه متاع زندگی دنیا را بجویید» استفاده شده است.
wikifeqh: استثمار_(قرآن)
مترادف ها
استخراج، بهره برداری، استثمار، انتفاع
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بر چینی. بر خواهی. بر یابی. برربایی. بربری. برآزندگی. برازندگی. برنمایی. همهء پیشوندها وپسوندهای در خور با آنها مانند گرا . گرایش. مند و .
چینه گر. چینه گرا. چینه گرایی. . . . . . . . . .
چینه گر. چینه گرا. چینه گرایی. . . . . . . . . .
" بارچین. بارچینی . بارگَر. بارگَری. بارمَندی. باربُرد. باربُردی.
بارخواهی:بارخواه. بارداد. باردادی. باردادیگری ":استثمار.
بارخواهی:بارخواه. بارداد. باردادی. باردادیگری ":استثمار.
بهره بردن. بهره گیری به منافع خود
بره گیری
کوچک خواهی
زیر مهمیز کشیدن : [عامیانه، کنایه ] به کار سخت واداشتن و بهره برداری کردن.
قدرت طلبی، از دسترنج کسی خوردن
از گُرده کولی گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
استثمار
لهجه و گویش تهرانی
استثمار
ریشه استثمار از ثمر ( به معنای میوه ) ومصدر باب استفعال به معنای طلب بهره بردن میباشد.
در مواردی استثمار به زبان عربی به معنی سرمایه گذاری و بهره برداری است.
اما در زبان فارسی در مواردی به معنی بهره کشی مورد استفاده قرار می گیرد.
کاربرد این دو معنی ( فارسی و عربی ) گاها در تضاد با یکدیگر هستند.
اما در زبان فارسی در مواردی به معنی بهره کشی مورد استفاده قرار می گیرد.
کاربرد این دو معنی ( فارسی و عربی ) گاها در تضاد با یکدیگر هستند.
بهره کشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)