استبهام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بسته شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). استبهام امر؛ بسته و مشتبه شدن کار بر کسی. ( از منتهی الارب ). || گنگ گردیدن و حرف زدن نتوانستن. ( منتهی الارب ). بسته شدن سخن. || پنهان گشتن. || سخن پیدا و فصیح گفتن نتوانستن. ( منتهی الارب ). عاجز شدن در سخن.