بهر استبقای روحی جسد
آفتاب از برف یکدم درکشد.
مولوی.
بهر استبقای حیوان چند روزنام آن کردنداین گیجان رموز.
مولوی.
|| شرم داشتن از کسی. ( از منتهی الارب ). || برخی از چیزی رها کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). برخی از چیزی را برجای ماندن و رها کردن : استبقی من الشی ٔ؛ گذاشت بعض آنرا. ( منتهی الارب ).